Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
vertically adjustable
قابلیت تنظیم عمودی
Other Matches
vertical justification
تنظیم عمودی
vertical adjustment
تنظیم عمودی
adjustment for vertical-circle image
تنظیم عمودی مرکز تصویر
variability
قابلیت تنظیم
adjusability
قابلیت تنظیم
escapement
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
anti collision light
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
adjustable
<adj.>
قابلیت تنظیم قسمت های مختلف دار قالی
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
lineal
عمودی
erect
عمودی
erected
عمودی
erecting
عمودی
erects
عمودی
perpendecular
عمودی
perpendicular
عمودی
upright
عمودی
othogonal
عمودی
on end
عمودی
right
حق عمودی
straightest
عمودی
righted
حق عمودی
plumb line
خط عمودی
vertical
عمودی
straight
عمودی
plumb lines
خط عمودی
righting
حق عمودی
straighter
عمودی
brise-soleil
پرده عمودی
brise-soleil
کرکره عمودی
boomed
ستون عمودی
lineal
عمودی اجدادی
boom
ستون عمودی
vertical antenna
انتن عمودی
booms
ستون عمودی
orthogonality
حالت عمودی
crown-post
تیرک عمودی
aplomb
حالت عمودی
tap root
ریشه عمودی
vertical expansion
گسترش عمودی
out of the perpendicular
غیر عمودی
hammer-post
تیر عمودی
door-post
[تیر عمودی در]
booming
ستون عمودی
cliff
صخره عمودی
portraint orientation
تمایل عمودی
plumbness
حالت عمودی
perpendicularity
حالت عمودی
perpendecular
خط عمودی یا قائم
cliffs
صخره عمودی
orthotropism
رویش عمودی
erectness
حالت عمودی
linal descent
وارث خط عمودی
riser
سیم عمودی
vertical recording
ضبق عمودی
vertical mobility
تحرک عمودی
vertical justification
تطابق عمودی
plumb
شاقول عمودی
profile
برش عمودی
vertical interval
فاصله عمودی
profiled
برش عمودی
vertical merger
ادغام عمودی
vertical integration
ادغام عمودی
joint drain
زهکش عمودی
stringer
تراورس عمودی
stringers
تراورس عمودی
vertical scrolling
چرخش عمودی
vertical
عمودی
[ریاضی]
vertical synchronizing
همزمانساز عمودی
near vertical
تقریبا عمودی
verticality
حالت عمودی
apeak
بحالت عمودی
apeak
عمودی قائم
angle socket
سرپیچ عمودی
profiles
برش عمودی
whip stall
حرکت عمودی
normal axis
محور عمودی
normal force
تلاش عمودی
normal force
نیروی عمودی
off plmb
غیر عمودی
out of plumb
غیر عمودی
orthogonal rotation
چرخش عمودی
Y direction
حرکت عمودی
vertical axis
محور عمودی
nosedive
فرود عمودی
nosedived
فرود عمودی
nosedives
فرود عمودی
nosediving
فرود عمودی
normal acceleration
شتاب عمودی
vertical equity
برابرسازی عمودی
vertical force
نیروی عمودی
vertical equity
عدالت عمودی
y axis
محور عمودی
vertical combines
ترکیب عمودی
profiling
برش عمودی
vertical growth
رشد عمودی
vertical application
برنامه کاربردی عمودی
rudder
مکان عمودی متحرک
rudders
مکان عمودی متحرک
stanchion
میلههای عمودی ناو
vertical stabilizer
تیغه یا باله عمودی
vrc
بررسی افزایش عمودی
taproot
ریشه عمودی اصلی
jambs
تیر عمودی چارچوپ
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
y axis
بردار عمودی گراف
vertical tab
جدول بندی عمودی
jamb
تیر عمودی چارچوپ
anchor at short stay
لنگر طولی عمودی
vertical cliffs
صخره های عمودی
munting
الت عمودی پنجره
stairwell
پله کان عمودی
stairwells
پله کان عمودی
serrated vertical pulse
ضربه عمودی دندانهای
lucarne
پنجره عمودی خوابگاه
hoops
میله عمودی کروکه
hoop
میله عمودی کروکه
profile
نیمرخ برش عمودی
crown-strut
[شمع پشتبند عمودی]
upright
تیرک عمودی دروازه
erectly
بطور ایستاده یا عمودی
profiled
نیمرخ برش عمودی
profiles
نیمرخ برش عمودی
goalposts
تیرک عمودی دروازه
profiling
نیمرخ برش عمودی
gules
خطوط موازی عمودی
goalpost
تیرک عمودی دروازه
door-jamb
[تیر عمودی چارچوب در]
plumb
: راست بطور عمودی
orthotropic
دارای محور اصلی عمودی
pitches
چرخش عمودی وعرضی ناو
profiled
برش عمودی تصویر جانبی
profiles
برش عمودی تصویر جانبی
profiling
برش عمودی تصویر جانبی
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
bulkheads
دیواره عمودی روی قایق
profile
برش عمودی تصویر جانبی
bulkhead
دیواره عمودی روی قایق
pitch
چرخش عمودی وعرضی ناو
vertical speed
سرعت صعود عمودی هواپیما
stumps
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
slash pocket
جیب عمودی درجهت درزلباس
flute
[شیار عمودی روی ستون]
escoinson
[گوشه تیر عمودی چارچوب]
sternpost
تیر عمودی عقب کشتی
stump
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
chimney-jamb
[تیر عمودی چارچوب دودکش]
stumping
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
king-pendant
[تیر عمودی در خرپای میانی]
axis
برای مختصات عمودی در گراف
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
papered
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
masse
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
stiles
باهو چوب عمودی چهارچوب درب
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
stile
باهو چوب عمودی چهارچوب درب
y amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
hanging-post
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
papers
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
plumb
عمق پیمودن عمودی قرار دادن
paper
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
y axis
محور عمودی روی یک صفحه مختصات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com