English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
repeatable قابل تکرار
Other Matches
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeat تکرار کردن تکرار شدن
repeats تکرار کردن تکرار شدن
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
frequencies تکرار
practicing تکرار
rehearsal تکرار
repetitions تکرار
frequency تکرار
practise تکرار
ingemination تکرار
practises تکرار
practising تکرار
tautology تکرار
frequence تکرار
tautologies تکرار
frequentation تکرار
practice تکرار
repetition تکرار
recapitulations تکرار
reiteration تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
many times <adv.> به تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
renewals تکرار
renewal تکرار
recapitulation تکرار
iterance تکرار
reduplication تکرار
often <adv.> به تکرار
iteration تکرار
replication تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
duplication تکرار
epanalepsis تکرار
frequentness تکرار
rehearsals تکرار
repeat تکرار
repeats تکرار
recidivism تکرار
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
replicates تکرار کردن
iterative تکرار شده
auto repeat خود تکرار
iterative تکرار کننده
iterant تکرار کننده
replicating تکرار کردن
repeat تکرار کردن
ibidem تکرار میشود
repeats تکرار تجدید
repetitions باز گو تکرار
repetition باز گو تکرار
recurred تکرار شدن
recurs تکرار شدن
reptition compulstion وسواس تکرار
iterable تکرار کردنی
iterate تکرار کردن
tautologic بیهوده تکرار کن
repeats تکرار کردن
pleonasm تکرار بیمورد
frequent تکرار شونده
repetition instruction دستوالعمل تکرار
repeater تکرار کننده
merism تکرار متشابهات
repeat تکرار کنید
typematic key کلید تکرار
repeatability قابلیت تکرار
uses تکرار ممارست
use تکرار ممارست
repeat تکرار تجدید
repetition instruction دستورالعمل تکرار
repetition of an act تکرار کاری
frequented تکرار شونده
frequenting تکرار شونده
frequents تکرار شونده
to repeat oneself تکرار شدن
replication پاسخگویی تکرار
palilogy تکرار تاکیدی
repeat counter شمارنده تکرار
repeat key کلید تکرار
repetitous تکرار کننده
repetition of position تکرار وضعیت
circular frequency تکرار دورانی
reiterated تکرار کردن
repeats تکرار کنید
rehearsals تکرار مجدد
frequency of vibration تکرار ارتعاش
replicate تکرار کردن
recur تکرار شدن
recidivism تکرار جرم
pulse repetition تکرار تپش
reiterates تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
rehearsals تکرار عملیات
replicated تکرار کردن
pulse repetition تکرار ضربان
reiterating تکرار کردن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
renew تکرار کردن
renewing تکرار کردن
rehearsal تکرار مجدد
rehearsal تکرار عملیات
renews تکرار کردن
ingeminate تکرار کردن
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
repeat action key کلید تکرار عمل
to make repeat وادار به تکرار کردن
recidivists تکرار کننده جرم
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
recidivists عامل تکرار جرم
recidivist تکرار کننده جرم
overeun error خطای تکرار شده
autorepeat key کلید تکرار خودکار
recidivist عامل تکرار جرم
regenerative repeater تکرار کننده باززا
recapitulation تکرار رئوس مطالب
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recapitulation تکرار رشدو نمو
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
polysyndeton تکرار حرف ربط
recurring costs هزینههای تکرار شونده
recapitulations تکرار رشدو نمو
ingeminate تکرار و تاکید کردن
recapitulations تکرار رئوس مطالب
reduplicate تکرار کردن دوچندان
duplication check مقابله از راه تکرار
spaced repetition تکرار فاصله دار
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
repeats مکرر کردن تکرار شدن
repeat مکرر کردن تکرار شدن
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
looped برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
looped ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
raise a fuss <idiom> قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loops ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible قابل درک قابل رویت
adducible قابل اضهار قابل ارائه
achievable قابل وصول قابل تفریق
presumable قابل استنباط قابل استفاده
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
combustible قابل سوزش قابل تراکم
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com