Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English
Persian
saber rattling
قدرت نمایی
Search result with all words
power
درشت نمایی قدرت دوربین
powered
درشت نمایی قدرت دوربین
powering
درشت نمایی قدرت دوربین
powers
درشت نمایی قدرت دوربین
resolution
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
Other Matches
spectroscopic binary
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
exponential
نمایی
squalidity
بد نمایی
aberration
کج نمایی
modals
نمایی
modal
نمایی
shabbiness
نخ نمایی
seediness
بد نمایی
bimodal
دو نمایی
unimodal
یک نمایی
effeminacy
زن نمایی
male protest
نر نمایی
squalidness
بد نمایی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
sanctified airs
مقدس نمایی
verisimilitude
راست نمایی
pretentiousness
خود نمایی
master stroke
هنر نمایی
masculine protest
نرینه نمایی
slow motion
کند نمایی
tokenism
نمونه نمایی
prewetting
پیش تر نمایی
maculation
ملوث نمایی
puppyhood
خود نمایی
sanctimoniousness
مقدس نمایی
sanctimony
مقدس نمایی
showiness
خود نمایی
stereoscopics
برجسته نمایی
foreshortening
کوته نمایی
puppydom
خود نمایی
ostentation
خود نمایی
pearliness
مروارید نمایی
transparency
پشت نمایی
transparecy
پشت نمایی
spectroscopy
بیناب نمایی
spectroscopy
طیف نمایی
transparence
پشت نمایی
sightliness
خوش نمایی
illusionism
عمق نمایی
data display
داده نمایی
exponential rate
اهنگ نمایی
grandiosity
بزرگ نمایی
illusionism
سه بعد نمایی
holographic image
نمایی از شی سه بعدی
exhibitionism
عورت نمایی
exponential distribution
توزیع نمایی
grins
دندان نمایی
grinning
دندان نمایی
grinned
دندان نمایی
grin
دندان نمایی
exponential rate
نرخ نمایی
death feigning
مرده نمایی
playing dead
مرده نمایی
characterization
منش نمایی
dichroism
دو رنگ نمایی
boldfacing
درشت نمایی
flare
خود نمایی
flares
خود نمایی
exponent bias
پیشقدر نمایی
exponential curve
منحنی نمایی
exponential function
تابع نمایی
magnifications
بزرگ نمایی
magnifications
درشت نمایی
magnification
بزرگ نمایی
likelihood
درست نمایی
transparencies
پشت نمایی
pleading
برهان نمایی
notoriety
انگشت نمایی
magnification
درشت نمایی
characterised
منش نمایی کردن
parades
خود نمایی کردن
parade
خود نمایی کردن
circular dischroism
دو رنگ نمایی دورانی
magnification factor
عامل درشت نمایی
characterises
منش نمایی کردن
characterising
منش نمایی کردن
characterize
منش نمایی کردن
likelihood ratio
بهر درست نمایی
characterizes
منش نمایی کردن
lateral magnifying power
درشت نمایی جانبی
ebullioscopy constant
ثابت غلیان نمایی
direction indicator
دستگاه جهت نمایی
characterizing
منش نمایی کردن
paraded
خود نمایی کردن
maximum liklihood
درست نمایی بیشینه
characterized
منش نمایی کردن
masterstrokes
هنر نمایی شاهکار
masterstroke
هنر نمایی شاهکار
woolliness
پشم نمایی پرپشمی
to prank out oneself
خود نمایی کردن
to cut a dash
خود نمایی کردن
parading
خود نمایی کردن
prink
خود نمایی کردن
floating point calculation
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
perspectives
عمق نمایی چشم انداز
panchromatic emulsion
امولسیون تمام رنگ نمایی
magnifications
بزرگ سازی درشت نمایی
perspective
عمق نمایی چشم انداز
magnification
بزرگ سازی درشت نمایی
time constant of an exponential quantity
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
maximum likelihood method
روش حداکثر درست نمایی
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
hypsographic map
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
animations
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
hypsometric diagram
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
animation
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
cheneau
[ناودان با نیم نمایی از قرنیز پیچ در پیچ]
energy
قدرت
energies
قدرت
strong arm
قدرت
vigour
قدرت
potency
قدرت
nerves
قدرت
nerve
قدرت
godown
قدرت
commanding
با قدرت
strong-arm
قدرت
zing
قدرت
inauthoritative
بی قدرت
capability
قدرت
vis
قدرت
will power
<idiom>
قدرت
abilities
قدرت
authority
قدرت
power takeoff
قدرت
sovereignty
قدرت
power
قدرت
vim
قدرت
vigor
قدرت
strenght
قدرت
powered
قدرت
powering
قدرت
powers
قدرت
forces
قدرت
forcing
قدرت
force
قدرت
strength
قدرت
strengths
قدرت
posse
قدرت
tension
قدرت
might
قدرت
posses
قدرت
tensions
قدرت
ability
قدرت
puissance
توان قدرت
fluxing power
قدرت سیلان
generator output
قدرت مولد
heavy current circuit breaker
کلید قدرت
heam yoei vooly
تئوری قدرت
countervailing power
قدرت همسنگ
gripping power
قدرت مهارکنندگی
great power
کشور با قدرت
cutting capacity
قدرت برش
cutting power
قدرت برش
damping power
قدرت میرایی
power switch
کلید قدرت
destructivity
قدرت تخریب
prepotence
قدرت کامل
driving power
قدرت محرکه
economic potential
قدرت اقتصادی
explosive force
قدرت انفجار
explosive energy
قدرت انفجار
engine power
قدرت موتور
engine performance
قدرت موتور
emissive power
قدرت صدور
detectability
قدرت اشکارسازی
detection range
قدرت اکتشافی
diagonal power
قدرت قطری
fire power
قدرت تیراندازی
fire power
قدرت اتش
fasces
قدرت مجازات
economic power
قدرت اقتصادی
deglutition
قدرت بلع
dielectric power
قدرت دی الکتریکی
dielectric strength
قدرت دی الکتریک
effective power
قدرت موثر
receptivity
قدرت پذیرش
power stroke
مرحله قدرت
power source
منبع قدرت
power outege
قطع قدرت
power loss
گمگشتگی قدرت
power loss
تلف قدرت
power function
تابع قدرت
power factor
ضریب قدرت
power distribution
پخش قدرت
power dissipation
اتلاف قدرت
power consumption
مصرف قدرت
power cable
کابل قدرت
pi accepting
قدرت پی پذیری
power structure
ساخت قدرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com