English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English Persian
fishplate قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
Other Matches
patch وصله ناجور وصله کردن
patches وصله ناجور وصله کردن
reassembling بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled بستن قطعات سوار کردن قطعات
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
to put a patch on a garment وصله بر جامهای دوختن جامهای را وصله کردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
running spare قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
pieces وصله کردن
patches وصله کردن
patch وصله کردن
to p up وصله کردن
clouting وصله کردن
clouts وصله کردن
clout وصله کردن
pasting وصله کردن
pastes وصله کردن
piece وصله کردن
pasted وصله کردن
paste وصله کردن
clouted وصله کردن
cento پارچه وصله وصله
revamps وصله پینه کردن
clobbers جامه وصله کردن
vamp وصله تعمیر کردن
clobbering جامه وصله کردن
revamping وصله پینه کردن
patches وصله دوزی کردن
patch وصله دوزی کردن
clobbered جامه وصله کردن
clobber جامه وصله کردن
revamp وصله پینه کردن
revamped وصله پینه کردن
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
vamp وصله کردن سرهم بندی کردن
replaces عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
assembled سوار کردن قطعات
rebuild نوسازی کردن قطعات
rebuilds نوسازی کردن قطعات
assemble سوار کردن قطعات
assembles سوار کردن قطعات
renovation تجدید قطعات کردن
salvage پیاده کردن کامل قطعات
dismount پیاده کردن قطعات و وسایل
quadrat به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismounting پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaging پیاده کردن کامل قطعات
salvaged پیاده کردن کامل قطعات
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvages پیاده کردن کامل قطعات
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
match mark جفتن و جور کردن قطعات
to patch up وصله کردن اصلاخ کردن
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
parcel به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
overhauling پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
recondition نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
rig in باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
patching وصله
spliced وصله
patchy وصله وصله
splice وصله
patches وصله
imps وصله
splices وصله
splicing وصله
imp وصله
fish plate وصله
joint وصله
patchier وصله وصله
patchiest وصله وصله
patch وصله
patchiest وصله دار
inset دهانه وصله
insets دهانه وصله
patchable وصله بردار
field splice وصله کارگاهی
pastes درج وصله
patchery وصله کاری
doubler تخته وصله
patchwork وصله دوزی
pasting درج وصله
pasted درج وصله
patchier وصله دار
paste درج وصله
splotch نقطه وصله
patchiness وصله داری
patchy وصله دار
patched وصله دار
column splice وصله ستونها
copper tingle وصله مسی
fish out of water <idiom> طرف وصله ناجوراست
botching وصله وپینه بدنما
botches وصله وپینه بدنما
botch وصله وپینه بدنما
botched وصله وپینه بدنما
tinker وصله کاری تعمیرکردن
mending وصله پینه شدنی
fishplate لبه گیر وصله
tinkers وصله کاری تعمیرکردن
tinkerer وصله زن حلبی ساز
tinkered وصله کاری تعمیرکردن
tinkering وصله کاری تعمیرکردن
smithereens قطعات
end product مجموعه قطعات
trilcgy یا قطعات سه گانه
chosen fragments قطعات منتخبه
chosen fragments قطعات گزیده
shell fragments قطعات گلوله
common hardware قطعات عمومی
analecta قطعات ادبی
common items قطعات عمومی
common parts قطعات عمومی
component drawing رسم قطعات
web stiffeners قطعات تقویتی
cable accessory قطعات کابل
shatter قطعات شکسته
shatters قطعات شکسته
table of replaceable partes فهرست قطعات
chrestomathy قطعات برگزیده
parts list لیست قطعات
chrestomathy قطعات منتخب
staff section قطعات سمبه
main members قطعات اصلی
parts peculiar قطعات اختصاصی
bill of material صورت قطعات
flinders قطعات شکسته
parts peculiar قطعات مخصوص
parts list فهرست قطعات
parts قطعات یدکی
spare parts قطعات یدکی
repair parts قطعات یدکی
nomenclature نام گذاری قطعات
cataloguing لیست قطعات کاتالوگ
analects قطعات ادبی منتخبات
common parts قطعات یدکی عمومی
catalogues لیست قطعات کاتالوگ
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
cataloged لیست قطعات کاتالوگ
cataloging لیست قطعات کاتالوگ
authorized parts list لیست قطعات مجاز
bottom casting قطعات ریخته گی بسته
catalogs لیست قطعات کاتالوگ
catalogue لیست قطعات کاتالوگ
object assembly test ازمون الحاق قطعات
catalogued لیست قطعات کاتالوگ
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
fragments قطعات متلاشی خردکردن
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
fragmenting قطعات متلاشی خردکردن
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
fragment قطعات متلاشی خردکردن
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
invar struts قطعات فلزی ضد انبساط
investment castings قطعات ریخته گی بسته
bitty متشکل از قطعات ریز
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
shard شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
shards شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
weldment قطعات بهم جوش خورده
component change order دستور تغییر قطعات یک وسیله
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com