English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
company law قوانین مربوط به شرکتها
Other Matches
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
formats قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
format قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
r.s.c قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
operation عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
corporation tax مالیات بر شرکتها
stockholder سهامدار شرکتها
conglomeration اختلاط شرکتها
merge ادغام شرکتها
conglomerations اختلاط شرکتها
merges ادغام شرکتها
stockholders سهامدار شرکتها
liquidation of company تصفیه امور شرکتها
net business saving پس انداز خالص شرکتها
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
stockbrokers دلال سهام شرکتها
stockbroker دلال سهام شرکتها
corporation income tax مالیات بر درامد شرکتها
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
amalgamation ادغام یا اختلاط شرکتها
share list صورت بهای سهام شرکتها
undistributed corporate profit سود تقسیم نشده شرکتها
visitation اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitations اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
holding company شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
visitor بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
arm's length مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
visitors بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
couriers نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
courier نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
regulations قوانین
pandect قوانین
codification تدوین قوانین
statute book قوانین موضوعه
promulgation of the laws انتشار قوانین
labor laws قوانین کار
codex مجموعه قوانین
korte's laws قوانین کرت
forest laws قوانین جنگل
zipf's laws قوانین زیف
written laws قوانین مدون
codification وضع قوانین
rules committee کمیته قوانین
rules of chess قوانین شطرنج
rules of engagement قوانین درگیری
mendelian laws قوانین مندل
radiation laws قوانین تابش
joule's laws قوانین ژول
kepler laws قوانین کپلر
administrative law قوانین اداری
admiralty law قوانین دریایی
remedial statutes قوانین اصلاحی
kepler's laws قوانین کپلر
rules of the roads قوانین دریانوردی
rules of the roads قوانین راه
doctorine قوانین اصلی
code مجموعه قوانین
gunnery قوانین تیراندازی
murphy's laws قوانین مورفی
competition rules قوانین رقابت
maritime law قوانین دریایی
succession law قوانین وراثت
hague rules قوانین لاهه
conflict of laws تعارض قوانین
conflict of lows تعارض قوانین
infraction of rules نقض قوانین
statue law قانون یا قوانین
gas laws قوانین گازها
company law قوانین شرکت
interpertation of laws تفسیر قوانین
permissive legislation قوانین مخیره
explanation of laws شرح قوانین
hovering acts قوانین ضد قاچاق
newton's laws of motion قوانین نیوتون
inland rules قوانین داخلی
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
codification جمع وتدوین قوانین
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
codification گرد اوری قوانین
gunnery قوانین تیر توپخانه
under these rules بموجب این قوانین
child labor laws قوانین کار کودکان
military justice قوانین جزایی ارتش
punitive article قوانین جزایی ارتش
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
physical که قوانین نرخ بیت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
copyright محدود شده با قوانین کپی
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
copyrights محدود شده با قوانین کپی
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
link قوانین بیان ارسال داده روی کانال
representative government حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
inferences کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inference کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
LCP قوانین بیان ارسال داده روی کانال
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
syntax قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
validating بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
illegal آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
validated بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
rigorist کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
transferring بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
validates بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
Gun laws need to be revisited. قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
validate بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transfers بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
transformational rules مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
boolean operation عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
blue law قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
illegal ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
unallowable digit ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
protocols سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
generators ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
layouts 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layout 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
generator ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
forbids ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
syntax مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com