English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Other Matches
PLease let me know(notiffy me). لطفا" به من خبر بدهید
Please give me this one . این یکی را لطفا" بدهید
Please answer the telephone. لطفا" جواب تلفن را بدهید
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
repondez s'il vous plait [RSVP] لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
please reply لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have the menu, please? ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Could we have some matches please? ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Would you change the lamp please? آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
breaks کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
cipher مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
option کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
options کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
rub it in به خوردش بدهید
send a letter کاغذ بدهید
oyez گوش بدهید
listen to me بمن گوش بدهید
pay a way the sheet کاغذ را بدهید بیاید
hsd it out بدهید دندان را بکنند
Go ahead! انجام بدهید دیگه!
muster up your courage جرات بخود بدهید
give it a twist انرا پیچ بدهید
give your v to برای اورای بدهید
go head ادامه بدهید بفرماید
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
alt key کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
prints کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
click انتخاب یک کلید از صفحه کلید
function key کلید عملیاتی کلید تابعی
clicks انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicked انتخاب یک کلید از صفحه کلید
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
Please give me four more. چهار تای دیگر به من بدهید
Keep moving! ادامه بده [بدهید ] به راه!
Press the elevator button. تکمه آسانسور رافشار بدهید
Please let me give you a lift (ride). اجازه بدهید سوارتان کنم
enhances دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhanced دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
Can you give me a heads up? <idiom> آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Please give the other foot . لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Allow me to chew it over in my mind . اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
Could you clarify that for me? می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
Please let me take a share in the expenses. اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
midnight فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
Let me back up and explain how ... به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
prithee لطفا
graciously لطفا"
patronizingly لطفا
deigns لطفا پذیرفتن
deigned لطفا پذیرفتن
deigning لطفا پذیرفتن
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
Please stand up ! لطفا" بایستید !
vouchsafe لطفا حاضرشدن
vouchsafed لطفا حاضرشدن
vouchsafes لطفا حاضرشدن
vouchsafing لطفا حاضرشدن
Tickets, please. لطفا بلیت.
deign لطفا پذیرفتن
With milk, please. لطفا با شیر.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please let me know. لطفا"به من اطلاع دهید
Please make yourself comfortable. لطفا" راحت باشید
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Please come down(downstairs). لطفا"بفرمایید پایین
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
The bill, please. لطفا صورت حساب.
please سرگرم کردن لطفا
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
pleases سرگرم کردن لطفا
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
No milk, please. لطفا بدون شیر.
kindly لطفا از روی مرحمت
Stand back, please ! لطفا"عقب با یستید
dvorak keyboard طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Please pass round the fruit . لطفا" میوه را دور بگردانید
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Please do not touch! لطفا دست نزن [نزنید] !
Please write down your new address . لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Please let me in on your affairs . لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید
Please reply as a matter of urgency. لطفا فوری پاسخ دهید.
Please don't wake me until 9 o'clock! لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Please get it off ! [Please clean it up !] لطفا این را پاک کنید !
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
Please heat up my food. لطفا" غذایم را داغ کنید
Please keep me posted(informed). لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Please consider my suggestion. لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Please turn left now. لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Hold the line, please! لطفا گوشی را نگه دارید!
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
condescendingly ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
Please help yourself ( with the food ) . لطفا" برای خودتان غذا بکشید
Please partake of this meal . لطفا" از این غذا صرف کنید
Save this for me, please! لطفا این را برای من نگه دار!
Please check the spear tyre, too. لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
Move along, please! [in a crowd] لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
public رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
Please face me when I'm talking to you. لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
Please put these clocolates aside for me . لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Please accept this gift as a mark of my friendship. لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
I'll have a beer with a rum chaser. لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
thinkable ممکن
possible ممکن
achievable <adj.> ممکن
conceivable ممکن
practicable <adj.> ممکن
feasible <adj.> ممکن
doable <adj.> ممکن
contrivable <adj.> ممکن
feasible ممکن
executable <adj.> ممکن
makable <adj.> ممکن
posses ممکن
manageable <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
posse ممکن
workable <adj.> ممکن
Please supply the facts relevant to the case. لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
interactive را ممکن میکند
impracticable <adj.> غیر ممکن
probable error خطای ممکن
inexecutable <adj.> غیر ممکن
perchance ممکن است
unfeasible <adj.> غیر ممکن
warnings توجه به خط ر ممکن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com