English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English Persian
multivariable multimethod matrix ماتریس چند متغیری- چندروشی
Other Matches
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
univariate یک متغیری
bivariate دو متغیری
multivariable چند متغیری
multivariate چند متغیری
multiple cut off برش چند متغیری
normal bivariate distribution توزیع دو متغیری نرمال
multivariate statistics امار چند متغیری
multivariate analysis تحلیل چند متغیری
multiple correlation همبستگی چند متغیری
multiple discriminant function تابع تشخیص چند متغیری
multiple determination coefficient ضریب تعین چند متغیری
empty هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptied هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
multiple absolute prediction پیش بینی چند متغیری مطلق
multiple differential prediction پیش بینی افتراقی چند متغیری
typed متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
type متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
arguments متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
types متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
types متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
type متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
typed متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
mvt چند برنامه نویسی با تعداد متغیری ازکارهاNumber Wariable a ultiprogrammingwith
scalar متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
supernova ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovas ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
countering 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countered 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
z matrix ماتریس "زد"
matrixes ماتریس
lattice matrix ماتریس
die ماتریس
matrix ماتریس
nonsingular matrix ماتریس عادی
square matrix ماتریس مربعی
singular matrix ماتریس منفرد
singular matrix ماتریس ویژه
unit matrix ماتریس واحد
matrix algebra جبر ماتریس
square matrix ماتریس مربع
y matrix ماتریس ایگرگ
singular matrix ماتریس تکین
leontief matrix ماتریس لئونتیف
symmetric matrix ماتریس متقارن
scalar ماتریس یک عنصری
null matrix ماتریس تهی
null matrix ماتریس صفر
nonsingular matrix ماتریس ناویژه
order of matrix مرتبه ماتریس
transpose matrix ماتریس برگردان
residual matrix ماتریس مازاد
minor of matrix کهاد ماتریس
invert matrix ماتریس معکوس
triangular matrix ماتریس مثلثی
diagonal matrix ماتریس قطری
correlation matrix ماتریس همبستگی
core matrix ماتریس چنبرهای
boolean matrix ماتریس بولی
matrix ماتریس [ریاضی]
nonsingular matrix ماتریس ناتکین
dot matrix ماتریس نقطهای
inverse matrix ماتریس عکس
incidence matrix ماتریس تلاقی
impedance matrix ماتریس امپدانس
identity matrix ماتریس واحد
factor matrix ماتریس عاملی
drawing die ماتریس کششی
adjunct matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
the transpose of a matrix ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
Jacobi matrix ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
adjoint matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
triangular matrix ماتریس مثلثی [ریاضی]
unit matrix ماتریس همانی [ریاضی]
matrix multiplication ضرب ماتریس [ریاضی]
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
invertible matrix ماتریس وارون [ریاضی]
identity matrix ماتریس همانی [ریاضی]
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
impluse response matrix ماتریس انتقال ضربه
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
matrixes جای پیدایش ماتریس
matrix جای پیدایش ماتریس
nonsingular matrix ماتریس غیر منفرد
singular matrix ماتریس غیر عادی
semidefinite matrix ماتریس نیمه معین
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
lower triangular matrix ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
the main diagonal of a matrix قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
element یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
elements یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
upper triangular matrix ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
rows مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
scalar مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
rowed مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
row مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
locals متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
transpose matrix ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
bit image [مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
char نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
thermal کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
leontief matrix اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
grids سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com