English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
English Persian
breathing gear ماسک تنفسی
dust respirator ماسک تنفسی
Other Matches
recessional تنفسی
respiratory تنفسی
expiratory تنفسی
inspiratory تنفسی
wind rocked out نارسایی تنفسی
resipatory quotient بهره تنفسی
rq بهره تنفسی
respiratory system دستگاه تنفسی
air breathing هوای تنفسی
air vessel لوله تنفسی
stoma منفذ تنفسی
wind rocked out وقفه تنفسی
breathing gear وسیله تنفسی
breathing vibration ارتعاش تنفسی
respiratory center مرکز تنفسی
cardiorespiratory system دستگاه قلبی- تنفسی
respirator ضربت گیر تنفسی
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
respirators ضربت گیر تنفسی
phlegm [secretion in the airway during inflammation] بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
mask ماسک
guise ماسک
face wall ماسک
guises ماسک
masks ماسک
service anti gas respirator ماسک ضد گاز
a face-pack ماسک صورت
smoke mask ماسک ضد دود
protective mask ماسک ضد گاز
face guard ماسک محافظ
masquer ماسک پوش
masker ماسک دار
safty face shield ماسک ایمنی
helmets ماسک محافظ
gas masks ماسک گاز
gas masks ماسک ضد گاز
gas mask ماسک گاز
helmet ماسک محافظ
gas mask ماسک ضد گاز
masked ماسک زده
snorkeler غواص با ماسک و لوله
to be masked نقاب یا ماسک زدن
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
bird cage ماسک مخصوص خط نگهدار
death mask ماسک صورت مرده
death masks ماسک صورت مرده
face mask ماسک محافظ صورت
dust respirator ماسک ضد گردو غبار
masks ماسک زدن پنهان کردن
snorkeling غواصی بکمک لوله و ماسک
mask ماسک زدن پنهان کردن
acid vapor canister ماسک حفافت در برابر بخاراسید
facr piece قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
gas mixture shielded metal arc welding جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
maskable وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
purge valve لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
oxygen convertor مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
geek یکی از بازیکنان بالماسکه وکارناوال که غالبا دارای ماسک منقاردار است
masks محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
towear a mask نقاب زدن ماسک زدن
mask وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
interrupts خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com