English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
English Persian
mask ماسک زدن پنهان کردن
masks ماسک زدن پنهان کردن
Other Matches
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
secreting پنهان کردن
shadows پنهان کردن
lay low <idiom> پنهان کردن
cloak پنهان کردن
closets پنهان کردن
eloign پنهان کردن
mask پنهان کردن
disguised پنهان کردن
covers پنهان کردن
coverings پنهان کردن
cover پنهان کردن
cloaked پنهان کردن
cloaking پنهان کردن
closeting پنهان کردن
closeted پنهان کردن
dissimulates پنهان کردن
closet پنهان کردن
dissimulating پنهان کردن
dissimulated پنهان کردن
hide پنهان کردن
disguising پنهان کردن
dissimulate پنهان کردن
hides پنهان کردن
disguises پنهان کردن
secrete پنهان کردن
secreted پنهان کردن
cloaks پنهان کردن
secretes پنهان کردن
encrypt پنهان کردن
caches پنهان کردن
cache پنهان کردن
shadowed پنهان کردن
conceal پنهان کردن
conceals پنهان کردن
shadowing پنهان کردن
masks پنهان کردن
sweep under the rug <idiom> پنهان کردن
disguise پنهان کردن
shadow پنهان کردن
camouflaged استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
pocket درجیب پنهان کردن
pockets درجیب پنهان کردن
concealment پنهان کردن پوشاندن
embed درزمین پنهان کردن
inconcealable غیرقابل پنهان کردن
embeds درزمین پنهان کردن
veils مستوریا پنهان کردن
veil مستوریا پنهان کردن
occult از نظر پنهان کردن
camouflaged پنهان کردن وسایل جنگی
software encryption پنهان کردن نرم افزاری
to ballot for بارای پنهان انتخاب کردن
hickok belt مخفی شدن پنهان کردن
becloud زیر ابر پنهان کردن
camouflaging پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages پنهان کردن وسایل جنگی
wraps لفافه دار کردن پنهان کردن
wrap لفافه دار کردن پنهان کردن
gloss over <idiom> پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
to go into hiding خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
to go underground خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
cache memory فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
caches فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
conceals پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceal پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
dissembles تدلیس کردن پنهان کردن
secrete تراوش کردن پنهان کردن
to keep back دفع کردن پنهان کردن
dissemble تدلیس کردن پنهان کردن
secreting تراوش کردن پنهان کردن
encryption رمزدار کردن پنهان کردن
dissembled تدلیس کردن پنهان کردن
secreted تراوش کردن پنهان کردن
dissembling تدلیس کردن پنهان کردن
secretes تراوش کردن پنهان کردن
guise ماسک
guises ماسک
mask ماسک
face wall ماسک
masks ماسک
gas mask ماسک ضد گاز
helmets ماسک محافظ
masker ماسک دار
masquer ماسک پوش
a face-pack ماسک صورت
gas masks ماسک ضد گاز
gas mask ماسک گاز
breathing gear ماسک تنفسی
gas masks ماسک گاز
helmet ماسک محافظ
masked ماسک زده
safty face shield ماسک ایمنی
face guard ماسک محافظ
dust respirator ماسک تنفسی
service anti gas respirator ماسک ضد گاز
smoke mask ماسک ضد دود
protective mask ماسک ضد گاز
dust respirator ماسک ضد گردو غبار
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
death mask ماسک صورت مرده
death masks ماسک صورت مرده
bird cage ماسک مخصوص خط نگهدار
to be masked نقاب یا ماسک زدن
face mask ماسک محافظ صورت
snorkeler غواص با ماسک و لوله
acid vapor canister ماسک حفافت در برابر بخاراسید
snorkeling غواصی بکمک لوله و ماسک
facr piece قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
scratchpad حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
gas mixture shielded metal arc welding جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
maskable وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
purge valve لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
geek یکی از بازیکنان بالماسکه وکارناوال که غالبا دارای ماسک منقاردار است
masks محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
backdoor پنهان
veiled پنهان
benined the curtain پنهان
latent پنهان
perdue پنهان
perdu or due پنهان
cryptically پنهان
cryptic پنهان
perdu پنهان
delitescent پنهان
hidden line خط پنهان
abstruse پنهان
ram cache RA پنهان
jackes پنهان
cryptical پنهان
hugger mugger پنهان
occult پنهان
concealed پنهان شده
crypianalysis پنهان کاری
cryptography پنهان شناسی
hidden objects اشیاء پنهان
surreptitious پنهان محرمانه
Just between you and me. . . از شما چه پنهان …
concealable پنهان کردنی
latescent پنهان شونده
by end قصد پنهان
hidden پنهان کرده
concealment پنهان بودن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
under cover <idiom> پنهان شدن
insconce پنهان شدن
fudging پنهان شدن
to lie hid پنهان ماندن
hides پنهان شدن
to be in hiding پنهان ماندن
to be in hiding پنهان بودن
secretion پنهان سازی
hickok belt پنهان شدن
hidden file فایل پنهان
hidden inflation تورم پنهان
to absent oneself پنهان شدن
hidden line removal حذف خط پنهان
fudge پنهان شدن
to keep dark پنهان ماندن
booby-traps پنهان تله
codes رمزهای پنهان
abscond پنهان شدن
absconded پنهان شدن
absconding پنهان شدن
absconds پنهان شدن
booby-trapped پنهان تله
booby-trapping پنهان تله
burrows پنهان شدن
fudged پنهان شدن
burrowing پنهان شدن
burrowed پنهان شدن
burrow پنهان شدن
hide پنهان شدن
hidden surface سطح پنهان
inapparent ناپیدا پنهان
furtive پنهان نهانی
memory cache حافظه پنهان
booby-trap پنهان تله
fudges پنهان شدن
booby trap پنهان تله
obreption پنهان روی
hidden codes کدهای پنهان
hidden unemployment بیکاری پنهان
disguised unemployment بیکاری پنهان
i hid my self را پنهان کردم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com