English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
blowing engine ماشین یا موتور دمنده
Other Matches
piston blowing engine موتور دمنده پیستونی
gas engine blower دمنده موتور گازی
blower engine ماشین دمنده
tune up <idiom> تنظیم موتور ماشین
inboardengine موتور یا ماشین میان کشتی
engine موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
to rev [British E] the engine موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
to goose [American E] the engine موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
blower دمنده
blowier دمنده
blower tupe supercharger دمنده
power blower دمنده برقی
heating blower دمنده ی حرارتی
blower دمنده وزنده
turboblower دمنده توربینی
blower دستگاه دمنده
blow tubes لولههای دمنده
gas blower دمنده گاز
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
fans دمنده ها [دستگاه بادزن]
high pressure blower دمنده فشار قوی
blower دمنده [دستگاه بادزن]
cooling fan دمنده [دستگاه بادزن]
fan دمنده [دستگاه بادزن]
ventilator دمنده [دستگاه بادزن]
shoot blower دمنده دوده کشتی
cooling blower دمنده هوای سرد
ventilators دمنده ها [دستگاه بادزن]
blowers دمنده ها [دستگاه بادزن]
cooling fans دمنده ها [دستگاه بادزن]
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
motored موتور
motors موتور
motor- موتور
machinery موتور
jet engines موتور جت
jet engine موتور جت
engine موتور
motor موتور
double row موتور
power head سر موتور
petrol motor موتور بنزینی
six cylinder engine موتور شش سیلندر
ionic propelsion موتور یونی
gas engine موتور گازی
outboard engine موتور برونی
gas engine موتور گازسوز
otto carburetor engine موتور بنزینی
split pole motor موتور کمکی
squirrel cage motor موتور قفسی
fractional h.p. motor موتور چنداسب
standard motor موتور معمولی
motor efficiency بازده موتور
pumps پمپ موتور
single phase motor موتور یک فازه
servo motor سروو- موتور
heat engine موتور حرارتی
diesels موتور دیزل
shunt wound motor موتور شنت
gasoline engine موتور بنزینی
single cylinder engine موتور یک سیلندر
rev دور موتور
pump پمپ موتور
pumped پمپ موتور
pilot motor موتور کوچک
ion engine موتور یونی
starting motor موتور استارت
runs کارکردن موتور
steam engine موتور بخار
fan motor موتور بادبزن
main motor موتور اصلی
engine with horizontally موتور سیلندرروبرو
motor speed سرعت موتور
motor output توان موتور
petrol engine موتور بنزینی
motor launch موتور لنج
three phase current motor موتور سه فازه
three phase motor موتور سه فاز
engine seizure گیرپاژ موتور
three speed motor موتور سه سرعته
engine rating توان موتور
motor transformer مبدل موتور
synchronous motor موتور سنکرون
fractional h.p. motor موتور کوچک
four stroke engin موتور چهارزمانه
run کارکردن موتور
four cycle engine موتور چهارزمانه
revving دور موتور
forced induction engine موتور کمپرسور
flier پروانه موتور
diesel موتور دیزل
powerhouses موتور خانه
motor generator موتور ژنراتور
powerhouse موتور خانه
synchronous motor موتور همزمان
supercharged engine موتور کمپرسور
impeller پروانه موتور
motor bracket پایه موتور
hydraulic motor موتور هیدرولیکی
induction motor موتور القایی
rear mounted engine موتور عقب
hydraulic engine موتور ابی
rear engine drive موتور عقب
induction motor موتور القائی
ramrocket engine موتور رم راکت
inline engine موتور خطی
ramjet موتور رام جت
mixed cycle engine موتور سرسرخ
radial motor موتور ستارهای
tandom engine موتور سری
series motor موتور سری
motor adapter مقراتصال موتور
glider هواپیمای بی موتور
motorman راننده موتور
mechanic تعمیرکار موتور
gliders هواپیمای بی موتور
repulsion motor موتور پولزیون
ignition lock قفل موتور
in line engine موتور سری
radial motor موتور شعاعی
ignitor شمع موتور
hot bulb سر سرخ موتور
s.a.e. spark plug شمع موتور اس ا ای
sailplane هواپیمای بی موتور
horse power توان موتور
high speed engine موتور پر دور
motor casing بدنه موتور
polyphase motor موتور چندفاز
selsyn موتور همزمان
fliers پروانه موتور
series wound motor موتور سری
reciprocating engine موتور پیستونی
rotary field motor موتور القائی
rocket motor موتور راکت
revved دور موتور
racing car engine موتور مسابقه
hot bulb engine موتور سرسرخ
pulsejet موتور جت ضربانی
rocket engine موتور راکت
rocket engine موتور موشک
prony motor موتور کمکی
inverted engine موتور وارون
revs دور موتور
print engine موتور چاپ
flyers پروانه موتور
flyer پروانه موتور
piston engine موتور پیستونی
electromotor موتور برقی
bypass engine موتور کنارگذر
diesel engine موتور دیزل
jet-propelled مجهز به موتور جت
jet propelled مجهز به موتور جت
jet engines موتور پرتابی
prony motor موتور پرونی
jet engine موتور پرتابی
fuels سوخت موتور
aeromotor موتور بادی
electromotor موتور الکتریکی
elevating motor موتور بالابر
built in engine موتور تاسیسات
engine dynamometer ترمز موتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com