Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
alien
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
aliens
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
Other Matches
abrash
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
power approach
تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
logic
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
trojan horse
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
unfit
نامناسب نامناسب کردن
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
warp patterning
طراحی با تار
[گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
present-day
فعلی
actual
فعلی
actuals
فعلی
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
unmeet
نامناسب
infelicitious
نامناسب
timeless
نامناسب
unhandsome
نامناسب
improper
نامناسب
maladapted
نامناسب
malapropos
نامناسب
misbecoming
نامناسب
foreign
نامناسب
unsuitable
نامناسب
inappropriate
نامناسب
untoward
نامناسب
unsuitably
نامناسب
inapt
نامناسب
nonce
مقصود فعلی
actual state of affairs
وضع فعلی
present worth
ارزش فعلی
present value
ارزش فعلی
current ratio
وضعیت فعلی
acceptance by conduct
قبول فعلی
capital value
ارزش فعلی
current graph
نمودار فعلی
celestial gion
کره فعلی
present conditions
شرایط فعلی
present value
ارزش فعلی
status quo
وضع فعلی
very
واقعی فعلی
incompatible
ناجور نامناسب
mismarriage
پیوند نامناسب
bad break
قطع نامناسب
inadequately
بطور نامناسب
misplaced
نامناسب نابجا
bad soil
خاک نامناسب
inutile
بیهوده نامناسب
incommensurate
نارسا نامناسب
inappropriate
نامناسب ناجور
unrighteous
ناصالح نامناسب
ill sorted
نامناسب ناجور
unpleasantness
وضع نامناسب
inconveniently
بطور نامناسب
improper
نامناسب نادرست
unplayable
زمین نامناسب
inopportune
بی موقع نامناسب
odd and ends
متفاوت
away
متفاوت
other than
متفاوت
different
متفاوت
current directory
دایرکتوری جاری یا فعلی
verbal
فعلی تحت اللفظی
net present value
ارزش فعلی خالص
current purchasing power
قدرت خرید فعلی
current location counter
شمارنده مکان فعلی
for the nonce
برای مقصود فعلی
current
فعلی اخرین اطلاعات
currents
فعلی اخرین اطلاعات
mismate
وصلت نامناسب کردن
misalliance
اتحاد وائتلاف نامناسب
misbecome
نامناسب بودن برای
malinvestment
سرمایه گذاری نامناسب
unapt
نامناسب غیر محتمل
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
dissocial
نامناسب برای معاشرت
Irrelevent. I nappropriate. Out of place.
بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
others
متفاوت دیگری
re-route
ارسال در یک متفاوت
continuous tone
نقطههای متفاوت
unlike signs
علامتهای متفاوت
re route
ارسال در یک متفاوت
other
متفاوت دیگری
re-routed
ارسال در یک متفاوت
re-routes
ارسال در یک متفاوت
differentiated products
کالاهای متفاوت
re-routing
ارسال در یک متفاوت
differebtial settlements
نشستهای متفاوت
physical
ترتیب فعلی کابلها در شبکه
flame
ارسال پیام نامناسب به کاربر
flames
ارسال پیام نامناسب به کاربر
add insult to the injury
<idiom>
[بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
bad page break
قطع یا مکث نامناسب صفحه
alignments
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
inapplicable
غیر قابل اجرا نامناسب
alignment
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
another kettle of fish
<idiom>
کاملا متفاوت از دیگری
changed
متفاوت ساختن چیزی
far cry
<idiom>
چیزی کاملا متفاوت
change
متفاوت ساختن چیزی
a whole new ball game
<idiom>
یک ماجرای کاملا متفاوت
changes
متفاوت ساختن چیزی
outsize
اندازه متفاوت با عادی
changing
متفاوت ساختن چیزی
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
an inceptive verb
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
cumulative preferential
سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
an inceptive
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
scratch file
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
exceptional
متفاوت ونه مثل همیشه
differently
بطریق دیگر بطور متفاوت
ranges
تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل فیل و فنجان
[متفاوت]
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل آسمان و ریسمان
[متفاوت]
range
تغییر کردن یا متفاوت بودن
ranged
تغییر کردن یا متفاوت بودن
To preserve the status quo .
وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
input/output
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
do
[verb]
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
an infinite verb
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
up to d.
تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
flag days
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
special
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
combo box
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
uniquely
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unique
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
swim against the tide/current
<idiom>
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
crossfertilize
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
unhandy
ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
to try something completely new
<idiom>
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
weighted bit
هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
an impersonal verb
فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
jump instruction
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
operand
عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
fix
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scrambler
وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
fixes
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
discriminating tariff
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
1 and 2 are poles apart.
<idiom>
۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند
[بسیار متفاوت هستند]
.
ends
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
end
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
exception
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
farraginous
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
exceptions
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
These pants do not look any different than the others.
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
devices
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
DSW
کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
self-
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
carrier
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carriers
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
playback rate scale factor
نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
gateways
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
Pidgin English
<idiom>
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
gateway
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
JPEG++
حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
traces
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com