Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
متناسب با استاندارد طبیعی
Other Matches
propor tionably
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
ieee
سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
physiographic
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
naturalism
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
pro rata
متناسب
applicative
متناسب
symmetric
متناسب
commensurate
متناسب
eurhythmic
متناسب
in proportion
متناسب
proportionable
متناسب
proportionate
متناسب
proportional
متناسب
proprotionable
متناسب
unapt
غیر متناسب
coordinative
متناسب سازنده
harmonized
متناسب بودن
coordinate
متناسب کردن
comproportionation
ترکیب متناسب
harmonize
متناسب بودن
harmonised
متناسب بودن
harmonising
متناسب بودن
harmonises
متناسب بودن
harmonizing
متناسب بودن
appropriated technology
تکنولوژی متناسب
proportionment
متناسب سازی
harmonizes
متناسب بودن
coordinate
متناسب یا هماهنگ کردن
proportionably
بطور متناسب یا با قرینه
commensurateness
متناسب کردن تناسب
coapt
باهم متناسب شدن
proportional pie graph
نمودار گرد متناسب
well proportioned
با تناسب متناسب موزون
harmonic proportion
طبقه بندی متناسب
harmonic division
طبقه بندی متناسب
proportionate
فراخور متناسب کردن
tubbable
متناسب برای لوله یا تغاریابشکه
mismatch
متناسب نبودن ناجور بودن
queued
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
reddendo singula singulis
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
amplidyne
ژنراتور دی سی که ولتاژخروجی ان با تغییرات تحریک میدان متناسب است
best power mixture
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
differentiating cicuit
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
acceleration principle
براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
suited
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suit
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suits
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
proportion
متناسب کردن متقارن کردن
proportions
متناسب کردن متقارن کردن
high and dry
<idiom>
استاندارد
canonical
استاندارد
standards
استاندارد
modulus
استاندارد
standard
استاندارد
standardised
استاندارد نمودن
table lamp
لامپ استاندارد
standard resistor
مقاومت استاندارد
resistance standard
مقاومت استاندارد
magnetic standard
اهنربای استاندارد
primary standard
استاندارد اولیه
secondary standard
استاندارد ثانویه
standardises
استاندارد نمودن
standardizing
استاندارد نمودن
standardizes
استاندارد نمودن
standards
استاندارد همگون
dialect
ی در زبان استاندارد
nonstandard
غیر استاندارد
standardize
استاندارد نمودن
basic standard cost
قیمت استاندارد
basic standard
استاندارد اولیه
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
standard
استاندارد همگون
standardising
استاندارد نمودن
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
frequency standard
استاندارد فرکانس
boilerplate
متن استاندارد
dialects
ی در زبان استاندارد
standard interface
واسطه استاندارد
standard of living
استاندارد زندگی
standard solution
محلول استاندارد
standard section
پروفیل استاندارد
standard condition
شرایط استاندارد
standard rate
نرخ استاندارد
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
standard costs
هزینههای استاندارد
standard pitch
گام استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard ohm
اهم استاندارد
standard measure
اندازه استاندارد
standard error
خطای استاندارد
standard function
تابع استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standards of living
استاندارد زندگی
traditional chess
شطرنج استاندارد
silver standard
استاندارد نقره
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
standard bar
میله استاندارد
standard candle
شمع استاندارد
standard price
قیمت استاندارد
standard cell
پیل استاندارد
substandard
زیر استاندارد
standardization
استاندارد سازی
standard class
درجه استاندارد
standardized
استاندارد شده
indigenous
طبیعی
home born
طبیعی
natural right
حق طبیعی
physical
طبیعی
crude copper
مس طبیعی
natural foundation
پی طبیعی
natural bridge
پل طبیعی
naturals
طبیعی
innate
طبیعی
homebred
طبیعی
natural
طبیعی
normal
طبیعی
silvan
طبیعی
standard product cost
ارزش تولید استاندارد
standard conversion factor
ضریب تبدیل استاندارد
cut the mustard
<idiom>
به حد استاندارد لازم رسیدن
pop up menu
منوی غیر استاندارد
ambient quality standard
استاندارد کیفیت پرمون
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
ansi
کدهای استاندارد ANSI
mnemonic
استاندارد اختصار کلمه
standard oil company
شرکت نفت استاندارد
standard oil company
استاندارد اویل کمپانی
NDIS
واسط دستور استاندارد
standard heat of formation
گرمای تشکیل استاندارد
clark
پیل استاندارد کلارک
calibration
مین یک بررسی استاندارد
standard oxidation potential
پتانسیل اکسایش استاندارد
standard electrode potential
پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential
پتانسیل الکترود استاندارد
ieee
واسط استاندارد IEEE
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
standard hydrogen electrode
الکتورد هیدروژن استاندارد
physical sciences
علوم طبیعی
eupnoea
تنفس طبیعی
natural resources
منابع طبیعی
falsetto
غیر طبیعی
full scale
اندازه طبیعی
immanent justice
عدالت طبیعی
natural rubber
لاستیک طبیعی
hevea rubber
لاستیک طبیعی
falsettos
غیر طبیعی
in vivo
در محیط طبیعی
guardian by nature
قیم طبیعی
galenite
سرب طبیعی
natural history
تاریخ طبیعی
natural selection
انتخاب طبیعی
standard
طبیعی یا معمولی
standards
طبیعی یا معمولی
physiology
علم طبیعی
bees wax
موم طبیعی
phenomenon
اثر طبیعی
au naturel
بحالت طبیعی
asphaltite
قیر طبیعی
asphaltic bitumen
قیر طبیعی
natural sciences
علوم طبیعی
glacier
یخچال طبیعی
glaciers
یخچال طبیعی
apparence
شباهت طبیعی
naturalness
طبیعی بودن
natural gas
گاز طبیعی
continuous climbing
صعود طبیعی
crude gas
گاز طبیعی
in situ
در جای طبیعی
preternatural
غیر طبیعی
preternatural
مافوق طبیعی
supernatural
ماوراء طبیعی
emmetropis
بینایی طبیعی
emmetropia
بینایی طبیعی
supernatural
فوق طبیعی
naturalises
طبیعی شدن
naturalising
طبیعی شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com