Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
cash crops
محصولات نقدی مانند
Other Matches
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
input output table
و محصولات
home product
محصولات ملی
agricultural products
محصولات کشاورزی
primary products
محصولات پایه
design
طراحی محصولات
primary products
محصولات اولیه
designs
طراحی محصولات
waste product
محصولات زائد
raw products
محصولات اولیه
home product
محصولات داخلی
raw products
محصولات ناتمام
production adviser
مشاوره محصولات
joint products
محصولات مشترک
break bulk
تفکیک محصولات
domestic products
محصولات داخلی
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
product planning
برنامه ریزی محصولات
by product recovery
بازده محصولات فرعی
by product cock oven plant
محصولات فرعی کک سازی
producer advertising
تبلیغ محصولات صنعتی
average costs
معدل هزینه کل محصولات
break bulk agent
عامل تفکیک محصولات
cashing
نقدی
cashes
نقدی
cashed
نقدی
cash
نقدی
pocket
نقدی
pockets
نقدی
pecuniary
نقدی
prompt
نقدی
prompted
نقدی
prompts
نقدی
by product oven
محصولات فرعی کوره کک سازی
by product coking practice
محصولات فرعی کوره کک سازی
businesses
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
root crops
محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
supplying
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
production
تولید حجم بزرگ محصولات
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supply
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supplied
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
toxicogenic
تولید کننده محصولات سمی
productions
تولید حجم بزرگ محصولات
business
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
cash dividened
سود نقدی
cash nexus
رابطه نقدی
cash price
بهای نقدی
cash price
قیمت نقدی
cash on delivery
فروش نقدی
cash sale
فروش نقدی
cash rent
اجاره نقدی
cash security
وثیقه نقدی
liquidation
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
spot transaction
معامله نقدی
spot price
قیمت نقدی
commuted ration
جیره نقدی
spot market
بازار نقدی
spot cash
پرداخت نقدی
share in cash
سهم نقدی
cash book
دفتر نقدی
cash books
دفتر نقدی
cashbook
دفتر نقدی
budget item
اقلام نقدی
purse
جایزه نقدی
pursed
جایزه نقدی
purses
جایزه نقدی
pursing
جایزه نقدی
cash-wage
دستمزد نقدی
money
جایزه نقدی
cash discount
تخفیف نقدی
cash capital
سرمایه نقدی
cash budget
بودجه نقدی
cash balance
تراز نقدی
cash balance
مانده نقدی
cash assets
داراییهای نقدی
cash account
حساب نقدی
capital in cash
سرمایه نقدی
basic allowance for subsistence
جیره نقدی
net cash
نقدی خالص
pecuniary pumishment
مجازات نقدی
quick asset
دارائی نقدی
fine
جزای نقدی
fined
جزای نقدی
finest
جزای نقدی
pecuniary punishment
مجازات نقدی
pecuniary punishment
جزای نقدی
noncash
غیر نقدی
non monetary
غیر نقدی
liquidated damages
خسارت نقدی
liquid assets
دارائیهای نقدی
lump sum payment
پرداخت نقدی
liquid capital
سرمایه نقدی
realization
[American E]
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
realisation
[British E]
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
illiquid
غیر نقدی
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
agricultural price policy
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
imported
بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing
بردن محصولات به کشوری برای فروش
factories
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
import
بردن محصولات به کشوری برای فروش
factory
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
finished product
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
cash security
وجه الضمان نقدی
sopt price
قیمت فروش نقدی
spot market
بازار معاملات نقدی
stock funds
اعتبار نقدی اماد
monetization
پرداخت نقدی بدهی
non cash share
سهم غیر نقدی
cash collection voucher
سند پرداخت نقدی
cash collection voucher
سندپرداخت غرامت نقدی
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
noncash expenditures
مخارج غیر نقدی
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
c/o
مخفف حوالهی نقدی
non cash shares
سهام غیر نقدی
spot rate
نرخ فروش نقدی
digital research inc
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
spot price
بهای جنس در معامله نقدی
time deposits
مطالبه نقدی موجل از بانک
combined harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher
[rare]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine
[combine harvester]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
cod
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
peizefight
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
products
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
spot sale
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
subvention
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
R & D
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
international standards organization
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
adobe
شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
universal
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Xerox PARC
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
protective tariffs
تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
proprietary file format
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
owelty
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
electronics
دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
Chad
محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
assemble
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
vendor
مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
vendors
مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
agribusiness
تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
disclaimer
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
fringe benefits
مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
class a agent officer
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
vide
مانند
capitate
مانند سر
capillaceous
مانند نخ
floriform
گل مانند
inapproachable
بی مانند
unequaled
بی مانند
gypsiferous
گچ مانند
filiform
نخ مانند
goatish
بز مانند
etcetera
و مانند ان
encephaloid
مخ مانند
similiar
مانند
simulant
مانند
fluty
نی مانند
blotchy
لک مانند
fulidal
اب مانند
womanlike
زن مانند
without an e.
بی مانند
myrtle formed
اس مانند
arundinaceous
نی مانند
aquiform
اب مانند
analog
مانند
and so on
و مانند ان
icily
یخ مانند
thready
نخ مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com