Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
NATO
مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
Other Matches
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
NI
مخفف ایرلند شمالی
cento
سازمان پیمان مرکزی
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
C.I.A
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
atlantic charter
منشور اتلانتیک
northern lights
سپیده شمالی فجر شمالی
aurora borealis
فجر شمالی سپیده شمالی
northern dawn
سپیده شمالی فجر شمالی
beta librae
کفه شمالی زبانی شمالی
norther
شمالی باد سرد شمالی
mikes
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
smart
ناتو
smarted
ناتو
smarting
ناتو
smarts
ناتو
smartest
ناتو
smarter
ناتو
North Atlantic Treaty Organization
ناتو
snafu
ناتو
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
concordat
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
northen america nebula
ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure
سازمان سازمان دادن
structures
سازمان سازمان دادن
structuring
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
سازمان
[سازمان اداری ]
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
boreal
شمالی
north
شمالی
northerly
شمالی
arctic
شمالی
Nordic
شمالی
northern
شمالی
norland
شمالی
boreas
باد شمالی
herring gull
گاکی شمالی
kingduck
قوی شمالی
herring gulls
گاکی شمالی
coronae borealis
اکلیل شمالی
Northern Ireland
ایرلند شمالی
corona borealis
اکلیل شمالی
this line lies north
این خط شمالی
northern dawn
شفق شمالی
Upper Volta
ولتای شمالی
eider
مرغابی شمالی
aurora borealis
شفق شمالی
kiffa borealis
کفه شمالی
nordic council
شورای شمالی
northward
قسمت شمالی
elk
گوزن شمالی
elks
گوزن شمالی
moose
گوزن شمالی
north country
انگلستان شمالی
northwards
قسمت شمالی
north star
ستاره شمالی
first world
امریکای شمالی
kingduck
مرغابی شمالی
foumart
گربه شمالی
papoose
درامریکای شمالی
eider
قوی شمالی
malemute
سگ سورتمه کش امریکای شمالی
solan
قاز دریای شمالی
malamute
سگ سورتمه کش امریکای شمالی
cygnus
طایر صلیب شمالی
margarita
الفا- اکلیل شمالی
tho
اهل تونکن شمالی
northern lights
نور فجر شمالی
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
niagaranexus
رودخانهای درامریکای شمالی
cygni
طایر صلیب شمالی
gannet
غاز دریای شمالی
junco
سهره امریکای شمالی
northwardly
بطرف شمال شمالی
auroral
مربوط به نور شمالی
caribous
گوزن امریکای شمالی
yankee doodle
سرباز شمالی امریکا
zeta coronae borealis
زتا- اکلیل شمالی
caribous
گوزن امریکایی شمالی
caribou
گوزن امریکای شمالی
caribou
گوزن امریکایی شمالی
alpha coronae borealis
الفا- اکلیل شمالی
aurorean
مربوط به نور شمالی
niagara nexus
رودخانهای درامریکای شمالی
cariboo
گوزن امریکایی شمالی
copperlndian
سرخ پوست امریکای شمالی
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
horseweed
خزه معمولی امریکای شمالی
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
Gospel side
[قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
booby
نوعی قاز دریای شمالی
saddle tree
یکجورگل لاله درامریکای شمالی
redskin
سرخ پوست امریکای شمالی
redskins
سرخ پوست امریکای شمالی
kiffa borealis
زبان شمالی بتا- میزان
massasauge
مار زنگی امریکای شمالی
mockingbird
مرغ مقلد امریکای شمالی
lynxes
وشق صورت فلکی شمالی
lynx
وشق صورت فلکی شمالی
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
boreal forest
جنگل سوزنی برگ شمالی
eider down
پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
musk rat
موش ابی امریکایی شمالی کرموش
musquash
موش ابی امریکایی شمالی کرموش
eiderdown
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
eiderdowns
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
mallemuck
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
tarheel
اهل استان کارولینای شمالی امریکا
casbah
محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
thule
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
flathead
سرخ پوست امریکای شمالی ماهی سرپهن
indigo bunting
یکجورسهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
musk ox
یکجور گاو عنبر در دریاهای شمالی امریکا
snow goose
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
compass error
جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
snow geese
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
mistral
باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
indigo bird
یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
hyperborean
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
act
پیمان
oaths
پیمان
confederates
هم پیمان
ally
هم پیمان
pacts
پیمان
league
پیمان
acted
پیمان
confederate
هم پیمان
in league
هم پیمان
treaties
پیمان
treaty
پیمان
compaction
پیمان
avows
پیمان
agreements
پیمان
agreement
پیمان
deed of covenant
پیمان
avowing
پیمان
avow
پیمان
leagues
پیمان
oath
پیمان
federating
هم پیمان
federates
هم پیمان
federated
هم پیمان
federate
هم پیمان
allying
هم پیمان
allegiant
هم پیمان
convenant
پیمان
pact
پیمان
covenants
پیمان
contract
پیمان
compact
پیمان
compacted
پیمان
compacting
پیمان
compacts
پیمان
vow
پیمان
vowed
پیمان
vowing
پیمان
covenant
پیمان
hand
پیمان
handing
پیمان
testament
پیمان
testaments
پیمان
troth
پیمان
vows
پیمان
allied
هم پیمان
lague
پیمان
promise
پیمان
obstriction
پیمان
promises
پیمان
wampun
خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
prairie chicken
یکجور با قرقر امریکای شمالی در دره رود میسی سیپی
Benin
خور بنین که بخش شمالی خلیج گینه راتشکیل میدهد
glacial epoch
عصریخ :عصری که یخ بیشترنیم کره شمالی راپوشانده بوده است
affiance
پیمان ازدواج
faiths
دین پیمان
abjuration
پیمان شکنی
abjurer or abjuror
پیمان شکن
perfidious
پیمان شکن
violation
پیمان شکنی
accord
مصالحه پیمان
accorded
مصالحه پیمان
accords
مصالحه پیمان
locarno treaty
پیمان لوکارنو
perjured
پیمان شکن
concord
یکجوری پیمان
covenant
پیمان بستن
faith
دین پیمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com