English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
military planning process مراحل طرح ریزی نظامی
Other Matches
career planning طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
moulting پر ریزی موی ریزی
phasing مراحل
sequence مراحل
sequences مراحل
planning factor معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning directive دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning comission هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
phasess of development مراحل توسعه
sequences مراحل کار
sequence مراحل کار
incunabula مراحل اولیه
budget process مراحل بودجه
the four last things مراحل چهارگانه
phasing مراحل عملیات
budget cycle مراحل بودجه
stages of economic growth مراحل رشد اقتصادی
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
stage مراحل مختلف یک موشک
incipient stages مراحل نخستین یا ابتدائی
stages مراحل مختلف یک موشک
processes مراحل مختلف چیزی
phases of life مراحل یاشئون زندگی
phase difference اختلاف مراحل عملیات
process مراحل مختلف چیزی
simplex method روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
metaphse یکی از مراحل تقسیم پس گاه
logical مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
macro نمایش گرافیکی مراحل منط قی
outlining مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlined مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
phase of smoke مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
outline مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlines مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
deep sleep مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
slow-wave sleep [SWS] مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
geometry and rendering مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
execute سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executed سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executing سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
fetched سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetches سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
instar حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
flow diagram نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flowchart نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
fetch سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
blade tracking مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
take off خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
refan جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
sort effort تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
charting نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charts نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
mesne process مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
pipelines UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
pipeline UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
approved data سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
cleco fastener وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
planning guidance راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
ecl طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
staple [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
parent program در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
multisession compatible که میتواند دیسکهای photo CD یا دیسکهای دگر را بخواند که در مراحل مختلف ایجاد شده اند
stages theory of economic growth نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
gravelling شن ریزی
inpouring تو ریزی
shrouding شن ریزی
deplumation پر ریزی
tininess ریزی
molt پر ریزی
foundation پی ریزی
modeller طرح ریزی
minuteness ریزی ناچیزی
foundry چدن ریزی
casting چدن ریزی
bloodbaths خون ریزی
bloodbath خون ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
effusion برون ریزی
foundries چدن ریزی
budgeting بودجه ریزی
projections طرح ریزی
programming برنامه ریزی
planning طرح ریزی
outflow بیرون ریزی
modelling طرح ریزی
iron foundry اهن ریزی
projecting طرح ریزی
fineness ریزی دانه ها
chumming طعمه ریزی
egestion بیرون ریزی
libation ساغر ریزی
libations ساغر ریزی
designment طراح ریزی
circumfusion دور ریزی
filling خاک ریزی
fillings خاک ریزی
concrete work بتن ریزی
perspiration عرق ریزی
sweat عرق ریزی
sweating عرق ریزی
fineness modulus مدول ریزی
cast iron چدن ریزی
evacuation برون ریزی
outflows بیرون ریزی
earthwork خاک ریزی
landslip فرو ریزی
actification سرکه ریزی
acting out برون ریزی
grouting دوغاب ریزی
green sand molding قالب ریزی تر
gravelling سنگ ریزی
bellfounding زنگ ریزی
foundation پی ریزی اساس
foundation soil پی ریزی ساختمان
effusions برون ریزی
sweats عرق ریزی
management برنامه ریزی
managements برنامه ریزی
placing concrete بتن ریزی
suffusion زیر ریزی
projection طرح ریزی
purge برون ریزی
schematization طرح ریزی
discharges برون ریزی
discharge برون ریزی
schematization برنامه ریزی
scheming طرح ریزی
rip rap سنگ ریزی
purges برون ریزی
purged برون ریزی
retropulsion درون ریزی
landslips فرو ریزی
accelerators ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
project کاربرنامه ریزی شده
project طرح ریزی کردن
seedbed جای تخم ریزی
contriving طرح ریزی کردن
contrives طرح ریزی کردن
comprehensive planning برنامه ریزی جامع
curriculum development برنامه ریزی درسی
projects کاربرنامه ریزی شده
corporate planning برنامه ریزی شرکت
projects طرح ریزی کردن
projected کاربرنامه ریزی شده
contract scheduling برنامه ریزی قرارداد
projected طرح ریزی کردن
consolidated planning برنامه ریزی تلفیقی
contrived طرح ریزی کردن
constructing طرح ریزی کردن
constructed طرح ریزی کردن
construct طرح ریزی کردن
projectable قابل طرح ریزی
road embankment خاک ریزی جاده
educational planning برنامه ریزی اموزشی
economic planning برنامه ریزی اقتصادی
dynamic programming برنامه ریزی پویا
discharge of affect برون ریزی هیجانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com