Dictiornary-Farsi | مربوط به پستان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
mammary	مربوط به پستان


Other Matches

mastectomy	پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomies	پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
breasts	نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast	نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
mammillary	پستان مانند بصورت پستان
mammiform	پستان مانند بصورت پستان
program loans	قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance	دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual	مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic	مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital	مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory	مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
mamma	پستان
sebesten	سگ پستان
breast	پستان
mammilliform	پستان
mammilary	پستان
Milky Way	پستان زن
breasts	پستان
mammalgia	پستان درد
mammila	نوک پستان
full breasted	بزرگ پستان
breast-fed	با پستان شیردادن
breast-feed	با پستان شیردادن
garget	اماس پستان
garget	پستان درد
mammilate	دارای پستان
bosomy	پستان مانند
papilla	نوک پستان
to suck milk	پستان مکیدن
teat	نوک پستان
teats	نوک پستان
mastoid	پستان مانند
mastodynia	پستان درد
bodices	پستان بند
bodice	پستان بند
mastitis	ورم پستان
plumper	پستان مصنوعی
weaned	از پستان گرفتن
wean	از پستان گرفتن
pap	نوک پستان
bras	پستان بند
bra	پستان بند
dug	نوک پستان
brassieres	پستان بند
brassiere	پستان بند
nipples	نوک پستان
chesty	درشت پستان
nipple	نوک پستان
breast-feeds	با پستان شیردادن
weans	از پستان گرفتن
supervisory	مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
mastodynia	پستان مانند پستانی
teats	شبیه نوک پستان
mastitis	اماس غدههای پستان
bosomy	دارای پستان برجسته
teat	شبیه نوک پستان
nipples	ازنوک پستان خوردن
acromastitis	اماس نوک پستان
breast-feed	شیر پستان دادن
breast-feeds	شیر پستان دادن
mammary gland	دژپیه یا غده پستان
udders	پستان گاو و مانند ان
nipple	ازنوک پستان خوردن
bosom	دارای پستان شدن
bosoms	دارای پستان شدن
mammillate	دارای پستان یا پستانک
tits	دختریازن نوک پستان
breast-fed	شیر پستان دادن
tit	دختریازن نوک پستان
udder	پستان گاو و مانند ان
falsie	لایی پستان بند
mammilary	دارای برامدگیهای پستان مانند
pap	هر چیزی شبیه نوک پستان
relative	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic	مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical	مربوط به صدا مربوط به سامعه
mammila	اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
falsie	پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding.	او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
xenial	مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation	اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
correspondent	مربوط به
for	مربوط به
related	مربوط
germane	مربوط
pertinent	مربوط به
pertinent	مربوط
correspondents	مربوط به
pertaining	مربوط به
affined	مربوط
condequent	مربوط
coordinate	مربوط
coherent	مربوط
cretaceous	مربوط به گچ
curatorial	مربوط به
eight bit system	مربوط به یک
lineal	مربوط به خط
relevant	مربوط
vespertinal	مربوط به شب
as for	مربوط به
proper	مربوط
apposite	مربوط
caprine	مربوط به بز
hydraulic	مربوط به اب
pertinenet	مربوط
irrelevant	نا مربوط
affiliating	مربوط ساختن
polar	مربوط به قط بها
insurrectional	مربوط به شورش
four dimensional	مربوط به بعدچهارم
glossal	مربوط به زبان
retired	مربوط به بازنشستگی
expiratory	مربوط به زفیر
operatic	مربوط به اپرا
polar	مربوط به قطب
genethliac	مربوط به طالع
vehicular	مربوط به خودرو
existential	مربوط به هستی
gallinaceous	مربوط بماکیان
budgetary	مربوط به بودجه
electrically	مربوط به الکتریسیته
climatic	مربوط به اب وهوا
inspectional	مربوط به بازرسی
parental	مربوط به والدین
affiliated	مربوط ساختن
horsy	مربوط به اسب
glyptic	مربوط به حکاکی
hawaiian	مربوط به هاوایی
affiliate	مربوط ساختن
prospective	مربوط به اینده
filiate	مربوط ساختن
goidelic	مربوط بسلت
hydrographic	مربوط به اب نگاری
hydropic	مربوط به استسقاء
hydrostatic	مربوط به فشار اب
affiliates	مربوط ساختن
immunologic	مربوط به مصونیت
hypophyseal	مربوط به هیپوفیز
communist	مربوط به کمونیسم
communists	مربوط به کمونیسم
hominoid	مربوط به بشر
fistulous	مربوط به ناسور
garlicky	مربوط به سیر
haemic	مربوط بخون
municipal	مربوط به شهرداری
arbitral	مربوط به حکمیت
textual	مربوط به متن یا نص
American	مربوط بامریکا
Americans	مربوط بامریکا
anglian	مربوط به نژاد
circumstantial	مربوط به موقعیت
anent	در مشارکت با مربوط به
analitical	مربوط به تجزیه
baronial	مربوط به بارون
arbitrative	مربوط بحکمیت
archival	مربوط به بایگانی
arithmeticlal	مربوط به حساب
attached	مربوط متعلق
valedictory	مربوط به خداحافظی
atomistic	مربوط به اتم
astro	مربوط به نجوم
as to	عطف به مربوط به
military	مربوط به نظام
arteriovenous	مربوط به رگها
commercial	مربوط به تجارت
ovarian	مربوط به تخمدان
ammino	مربوط به امونیاک
nautical	مربوط به کشتیرانی
adulterous	مربوط به زنا
concern	مربوط بودن به
concerns	مربوط بودن به
dependent	مربوط محتاج
outbound	مربوط به خارج
racing	مربوط بمسابقه
achaian	مربوط به اخائیه
fossil	مربوط بادوارگذشته
fossils	مربوط بادوارگذشته
agrologic	مربوط بخاکشناسی
acetarious	مربوط به سالاد
aguish	مربوط به تب و لرز
nasal	مربوط به بینی
ameboid	مربوط به امیب
amebic	مربوط به امیب
ameban	مربوط به امیب
ameba	مربوط به امیب
fractional	مربوط به بخشها
fractional	مربوط به بخشهایی
amazonian	مربوط به امازونها
aluminous	مربوط به الومینیوم