English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
position مرتبه مقام
positioned مرتبه مقام
Search result with all words
outclass دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
baronetcy مقام و مرتبه بارونی
Other Matches
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
echelon مرتبه
order مرتبه
rank مرتبه
echelons مرتبه
ranks مرتبه
enmasse یک مرتبه
ranked مرتبه
thrice سه مرتبه
once in a whiled یک مرتبه
all of a sudden یک مرتبه
three fold سه دفعه سه مرتبه
placing وهله مرتبه
first order مرتبه اول
first order reaction واکنش مرتبه یک
first order reflection انعکاس مرتبه یک
order of magnitude مرتبه بزرگی
third order reaction واکنش مرتبه سه
order of matrix مرتبه ماتریس
manyfold چندین مرتبه
exalted بلند مرتبه
low order مرتبه پایین
pooh bah عالی مرتبه
hierarchy مرتبه بندی
second class دومین مرتبه
second order مرتبه دوم
nth در مرتبه بیشمار
semidiurnal دو مرتبه در روز
first order transition گداز مرتبه یک
places وهله مرتبه
hierarchies مرتبه بندی
stair مرتبه درجه
place وهله مرتبه
ninths نهمین مرتبه
bond order مرتبه پیوند
ninth نهمین مرتبه
elevated بلند مرتبه
pseudo first order reaction واکنش شبه مرتبه یک
to pull short یک مرتبه جلوگیری کردن
second derivative مشتق مرتبه دوم
second order conditions شرایط مرتبه دوم
second order factor عامل مرتبه دوم
higher order factor عامل مرتبه بالا
top flight اعلی ترین مرتبه
flare up <idiom> یک مرتبه عصبانی شدن
low order bit بیت مرتبه پایین
m مرتبه دوازدهم یاسیزدهم
spheres مرتبه حدود فعالیت
sphere مرتبه حدود فعالیت
second order reaction واکنش مرتبه دوم
derivatives of higher order مشتقهای مرتبه بالا [ریاضی]
etesian سالی یک مرتبه واقع شونده
to stop short یک مرتبه ایستادن یا مکث کردن
vellicate دوبار دودفعه دو مرتبه دوبرابر
nineteen نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
nineteens نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
embassage مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
spline در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
berber knot گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
office مقام
eminency مقام
equipotential هم مقام
stages مقام
positioned مقام
offices مقام
stature مقام
foothole مقام
eminence مقام
stage مقام
position مقام
authority مقام
pew مقام
functions مقام
functioned مقام
pews مقام
function مقام
rete مقام
placing مقام
places مقام
place مقام
opposite number هم مقام
standing مقام
status مقام
pank مقام
setting مقام
stand مقام
paripassu هم مقام
settings مقام
connexions مقام
connection مقام
editorship مقام سردبیری
officiating مقام رسمی
peerage مقام سناتوری
peerages مقام سناتوری
defensive مقام تدافع
vice chancellor قائم مقام
vice-chancellor قائم مقام
vice-chancellors قائم مقام
receivership مقام امانت
officiates مقام رسمی
officiate مقام رسمی
doctors of eminence پزشکان پر مقام
oldman مقام فرماندهی
much عالی مقام
successor قائم مقام
officiated مقام رسمی
officeholder شاغل مقام
kaiserdom مقام قیصر
prelacy مقام اسقفی
priorate مقام اسبق
professoriat مقام استادی
roll stand مقام نورد
first water بالاترین مقام
see of rome مقام پاپ
senatorship مقام سناتوری
khedivate مقام خدیو
khediviate مقام خدیو
kingship مقام سلطنت
men of position صاحبان مقام
mastership مقام استادی
man of place صاحب مقام
papal dignity مقام پاپ
locumtenens قائم مقام
knight errantry مقام سلحشوری
placer مقام دار
shrievalty مقام ومنصب
subsitute قائم مقام
colonelcy مقام سرهنگی
status symbol علامت مقام
status symbols علامت مقام
bishopric مقام اسقفی
A musical tone . مقام ( درموسیقی )
baronage مقام بارونی
attorneyship مقام وکالت
in power صاحب مقام
commandery مقام فرماندهی
deplume از مقام انداختن
devil may care بی توجه به مقام
viscounty مقام ویکنت
vizierate مقام وزارت
viziership مقام وزارت
wardenship مقام ریاست
high-class والا مقام
office-holder صاحب مقام
office-holders صاحب مقام
duumvir شریک مقام
dignity مقام رتبه
posted مقام مسئولیت
post- مقام مسئولیت
post مقام مسئولیت
stations مقام مستقرکردن
stationed مقام مستقرکردن
station مقام مستقرکردن
marquess مقام مارکیز
marquesses مقام مارکیز
marquis مقام مارکیز
placing مقام رتبه
places مقام رتبه
marquises مقام مارکیز
place مقام رتبه
infra dig دون مقام
directorates مقام مدیریت
priesthood مقام کشیش
directorate مقام مدیریت
dignitary عالی مقام
dignitaries عالی مقام
Highnesses بلندی مقام
substituting قائم مقام
substituted قائم مقام
substitute قائم مقام
ducal مقام دوک
posts مقام مسئولیت
eminently با علو مقام
reinstatement تثبیت در مقام
surreptitiously قائم مقام
locum قائم مقام
locums قائم مقام
vicar قائم مقام
vicars قائم مقام
deputies قائم مقام
deputy قائم مقام
Highness بلندی مقام
knighthoods مقام سلحشوری
rank سلسله مقام
papacy مقام پاپی
professorships مقام استادی
professorship مقام استادی
capacity استعداد مقام
eminent والا مقام
stated مقام ورتبه
state- مقام ورتبه
stating مقام ورتبه
state مقام ورتبه
titles اسم مقام
ranked سلسله مقام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com