Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
centrum
مرکز بدن مهره داران
Other Matches
vertebrata
مهره داران
intervertebral
بین مهره داران
naris
سوراخ بینی مهره داران
toes
انگشت پای مهره داران جای پا
toe
انگشت پای مهره داران جای پا
premaxilla
استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
locknut
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
axis
مهره دوم گردن مهره محوری
phillips nut
مهره یا سوراخ صلیبی مهره فیلیپس
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
ctenophora
شانه داران
proboscidean or ian
خرطوم داران
farmers
مزرعه داران
ctenophore
شانه داران
moneyed interest
پول داران
arthropoda
بند داران
the faithful
ایمان داران
men of property
ملک داران
thallophyte
از جنس ریسه داران
euciliate
مژه داران حقیقی
riflecorps
تفنگ داران داوطلب
joint tenants
اجاره داران مشترک
proboscidean
وابسته بخرطوم داران عاجدار
class q allotment
کسورات حق مسکن درجه داران
troop housing
کوی درجه داران یا افراد
proboscidian
وابسته بخرطوم داران عاجدار
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
ctenophoran
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
stalag
بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
reefer
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefers
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
leet
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
micronucleus
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
beadings
مهره مهره
die
مهره
bead
مهره
beading
مهره مهره
to take eggs for money
خر مهره
invertebrate
بی مهره
screw bolt
مهره
weld bead
مهره جوش
vertebrate
مهره
beads
مهره
burnishing stone
مهره
screw nut
مهره
jetton
مهره
vertebrae
مهره ها
vertebrates
مهره
vertebra
مهره
spineless
بی مهره
nut
مهره
hot press
مهره
invertebral
بی مهره
burnisher
مهره
spondyl
مهره
chessman
مهره شطرنج
slotted round nut
مهره شیاردار
driving sleeve
مهره ماسوره
knurled nut
مهره اج دار
spinose
مهره مانند
blind nut
مهره کور
bead
مهره فتیله
lock nut
مهره قفلی
bead maker
مهره ساز
spinescent
مهره دار
diamond knurled nut
مهره اج دار
diesinking
مهره ساز
lumbar
مهره کمر
lumbar
در مهره پشت
glaze
مهره برق
glazes
مهره برق
acantha
مهره پشت
hot press
مهره کشیدن
invertebrata
جانوران بی مهره
nut and union
مهره ماسوره
nut thread
پیچ مهره
vertebra
استخوانهای مهره
polishing stone
سنگ مهره
bead
مهره ساختن
fly nut
مهره خروسکی
crown of arch
مهره طاق
field bolt
پیچ و مهره
chessmen
مهره شطرنج
burnishing
مهره زدن
beads
مهره فتیله
piece
مهره پارچه
piece
مهره شطرنج
beads
مهره ساختن
pieces
مهره شطرنج
nuts and bolts
پیچ و مهره
nut
اجیل مهره
pieces
مهره پارچه
spanner
مهره پیچ
mans
مهره شطرنج
gloss
مهره کشیدن
conduit coupling
مهره ماسوره
joint
مهره اتصال
beady
مهره دار
union
مهره ماسوره
unions
مهره ماسوره
spina bifida
مهره ترک
spiny
مهره مانند
castle nut
مهره چاکدار
castellated nut
مهره ریخته گی
man
مهره شطرنج
spanner
مهره گشا
spanners
مهره پیچ
spanners
مهره گشا
centrum
جسم مهره
check nut
مهره چاکدار
chess man
مهره شطرنج
spinal column
ستون مهره ها
spinal columns
ستون مهره ها
sleeve
مهره ماسوره
sleeves
مهره ماسوره
calender
مهره کشیدن
vertebration
مهره بندی
vertebrate
استخوانهای مهره
vertebrate
مهره دار
thimblerigger
مهره باز
vertebral
مهره فقره
vertebral column
ستون مهره
vertebrates
استخوانهای مهره
taw
مهره بازی
vertebral
استخوانهای مهره
vertebrates
مهره دار
bolts and nuts
پیچ و مهره
bolt and nut
پیچ و مهره
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
condyloid
مانند مهره استخوان
thumb nut
مهره گوشی دار
thumb nut
مهره بال دار
english thread
پیچ و مهره انگلیسی
slotted round nut
مهره چاک دار
over worked man
مهره شطرنج پر مسئولیت
intervertebral
واقع در میان مهره ها
bead
دانه تسبیحی مهره
lock nut
مهره پشت گیر
spanner
مهره گشا بست
spanners
مهره گشا بست
check lock
مهره پشت گیر
check nut
مهره پشت گیر
joint bolt
پیچ و مهره اتصالی
beads
دانه تسبیحی مهره
locknut
مهره پشت بند
countersink nut
مهره خزینه دار
cap nut
مهره کلاهک دار
cross hole nut
مهره با سوراخ عرضی
satined paper
گاغذ مهره کشیده
to play marbles
مهره بازی کردن
radiator union
پیچ و مهره رادیاتور
wing nut
مهره گوشه دار
turnbuckle
مهره رزوه دار
touch move
لمس مهره شطرنج
block counting test
ازمون مهره شماری
eye bolt
مهره چشمی دار
wheel nut spanner
اچار مهره چرخ
ringbolt
مهره حلقه دار
spinal column
تیره پشت ستون مهره
jam nut
نوعی مهره قفلی نازک
crowns
ستیغ نیمرخ مهره طاق
rhachitis
اماس یا ورم مهره پشت
spinal columns
تیره پشت ستون مهره
crown
ستیغ نیمرخ مهره طاق
desperado
مهره از بین رفتنی شطرنج
wing nut
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
ballot
مهره رای وقرعه کشی
ballots
مهره رای وقرعه کشی
ringbolt
سوراخ حلقه دار مهره
balloted
مهره رای وقرعه کشی
rachitis
اماس یا ورم مهره پشت
axis
محور تقارن مهره اسه
adjusting
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
to make a move
پاشدن و رفتن مهره را تکان دادن
adjust
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
chine
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
mutton chop
دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
clevis pin
پینی که یک طرف ان رزوه شده و میتوان به ان مهره بست
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
zoophyte
انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
wire locking
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
jewelled
[هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
center line
خط مرکز
isocentre
هم مرکز
acentric
بی مرکز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com