English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
loophole مزغل سوراخ سنگر
loopholes مزغل سوراخ سنگر
Other Matches
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
port hole مزغل
eyelets مزغل
crenel مزغل
eyelet مزغل
portholes مزغل
gun port مزغل
crenelle مزغل
porthole مزغل
gun pit مزغل توپ
loophole مزغل ساختن
crenel مزغل بارو
loopholes مزغل ساختن
staggered corbelling مزغل سازی
chequer-set مزغل سازی
crenelle مزغل بارو
machicolate مزغل دارکردن
machicolation مزغل سازی
gun post مزغل توپ یا تفنگ
port حمل کردن مزغل تیراندازی
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
embrasure مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
castle style [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
dug out سنگر
barricades سنگر
barricaded سنگر
barricade سنگر
dike-house سنگر
fort سنگر
blinds سنگر
trenches سنگر
barricading سنگر
pit سنگر
earthwork سنگر
parapets سنگر
emplacement سنگر
fox hole سنگر
parapet سنگر
pits سنگر
blinded سنگر
blind سنگر
trench سنگر
bunkers سنگر
crow's nest سنگر
bunker سنگر
citadels سنگر
citadel سنگر
rifle pit سنگر
slit trench سنگر
casemate سنگر
trench گودال سنگر
cornel سنگر واستحکامات
bunkers سنگر بتونی
brattishing تزئینات سنگر
outwork سنگر خارجی
fire trench سنگر تیراندازی
fire trench سنگر اتش
slit trench سنگر انفرادی
entrench سنگر کندن
trench سنگر کندن
bunker سنگر بتونی
gun pit سنگر توپ
trenches گودال سنگر
prone shelter سنگر درازکش
trenches سنگر کندن
pillboxes سنگر مستحکم
pillbox سنگر مستحکم
standard trench سنگر معمولی
bretex سنگر موقت
sump چاله سنگر
stronghold سنگر پناهگاه
bretise سنگر موقت
stockades سنگر چوبی
sumps چاله سنگر
stockade سنگر چوبی
bretess سنگر موقت
foxholes سنگر بزانو
foxhole سنگر بزانو
bretisee سنگر موقت
brettys سنگر موقت
fortress سنگر مستحکم
bastion سنگر و استحکامات
bretesse سنگر موقت
strongholds سنگر پناهگاه
fortresses سنگر مستحکم
bastions سنگر و استحکامات
horn-work [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
hull defilade سنگر گرفتن تانک
ravelin نیم هلالی سنگر
dug in استحکامات سنگر اماده
dug in سنگر کنده شده
soakage pit چاله زه کشی سنگر
fortresses سنگر قلعه نظامی
fortress سنگر قلعه نظامی
fox hole سنگر حفره روباه
splinterproof سنگر ضد ترکش گلوله
half-moon سنگر نیم هلالی
millepore مرجان سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
grid دریچه سوراخ سوراخ
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block قالب سوراخ سوراخ
grids دریچه سوراخ سوراخ
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles سوراخ سوراخ کردن
riddle سوراخ سوراخ کردن
haul defilade تا ارتفاع لوله پشت سنگر
pillboxes سنگر بتونی جعبه قرص
protects در پناه سنگر قرار دادن
protect در پناه سنگر قرار دادن
protecting در پناه سنگر قرار دادن
pillbox سنگر بتونی جعبه قرص
entrench به سنگر رفتن سنگری شدن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
ditched گودال سنگر رابط خندق کندن
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
ditches گودال سنگر رابط خندق کندن
bunkers سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
Buddhist railing [سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
bunker سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
ditch گودال سنگر رابط خندق کندن
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
ditching فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
sullage pit چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
leaks سوراخ
leaked سوراخ
laces پر از سوراخ
broaches سوراخ کن
edge perforated لب سوراخ
broacher سوراخ کن
holes سوراخ
lace پر از سوراخ
holed سوراخ
broached سوراخ کن
alveolar سوراخ سوراخ
leak سوراخ
awl سوراخ کن
broach سوراخ کن
pecker سوراخ کن
orifice سوراخ
tapping سوراخ
orifices سوراخ
cribriform سوراخ سوراخ
loops سوراخ
looped سوراخ
loop سوراخ
tap سوراخ
eyelet سوراخ
abroach سوراخ
boring سوراخ
broaching سوراخ کن
holing سوراخ
columbarium سوراخ
eyelets سوراخ
drill hole سوراخ
tapped سوراخ
fenestra سوراخ
boreholes سوراخ
pitting سوراخ سوراخ
pinking سوراخ
pigenhole سوراخ
piercer سوراخ کن
pertusion سوراخ
punch سوراخ کن
perforator سوراخ کن
spy hole سوراخ
peep hole سوراخ
punctures سوراخ
punched سوراخ کن
punctured سوراخ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com