English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
Other Matches
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
breech block carrier الات متحرک
towed توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork شیشه الات بلور الات
precipitates غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitate غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
passementerie زینت الات
obturator الات جازم
surgical instruments الات جراحی
precision tools الات دقیق
tinware حلبی الات
silverware نقره الات
glass شیشه الات
instrument الات دقیق
ironware اهن الات
enginery ماشین الات
hardware اهن الات
glassware شیشه الات
glassware بلور الات
machinary ماشین الات
iron mongery اهن الات
cast iron ware الات چدنی
ironware فلز الات
brass ware برنج الات
machinery ماشین الات
irowork اهن الات
gear الات جامه
instruments الات دقیق
geared الات جامه
gears الات جامه
optical الات بصری
hard ware فلز الات
genital organs الات تناسلی
agricultural implements الات کشاورزی
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
lighting equipments الات و ادوات روشنایی
cutler فروشنده الات برنده
wind instrument الات موسیقی بادی
wind instruments الات موسیقی بادی
instrument الات اندازه گیری
light machinery ماشین الات سبک
scrapped ماشین الات اوراق
ironmonger فروشنده اهن الات
mechanician مکانیک ماشین الات
scrap ماشین الات اوراق
scrapping ماشین الات اوراق
woodwork چوب الات نجاری
hardware اهن الات ابزارالات
plant ماشین الات کارخانه
machinery designer طراح ماشین الات
plants ماشین الات کارخانه
carpenter's machines ماشین الات درودگری
iron monger اهن الات فروش
building machinery ماشین الات ساختمانی
scraps ماشین الات اوراق
calibration تنظیم الات دقیق
surveying instrument الات نقشه برداری
obturator spindle دوکی الات جازم
optical instruments الات وابسته به بینایی
trinkums زیور الات بدلی
hardwareman اهن الات فروش
trinketry جواهر الات بدلی
percussion instrument الات موسیقی ضربی
heavy goods ماشین الات سنگین
heavy machinery ماشین الات سنگین
ironmongers فروشنده اهن الات
mechanics علم ماشین الات
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
operator of heavy machinery اپراتور ماشین الات سنگین
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
operator of light machinery اپراتور ماشین الات سبک
war implements ساز و برگ یا الات جنگ
obturator الات مانع خروج گاز
midi میانجی رقمی الات موسیقی
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
armoured مسلح
armor bearer مسلح
weaponed مسلح
ripe مسلح
reinforced مسلح
in arms مسلح
armed مسلح
mailed مسلح
riper مسلح
flat مسلح
ripest مسلح
flattest مسلح
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
pailette زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
interactive الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
hygrometer الات وادوات سنجش رطوبت هوا
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
grader یکی از ماشین الات راه سازی
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
economic life مدت بهره برداری از ماشین الات
tiepin سنجاق مدال وزینت الات زنانه
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
enarm مسلح کردن
ice crete بتون مسلح
ferroconcrete بتون مسلح
gunship هلیکوپتر مسلح
equipping مسلح کردن
ripest مسلح شدن
equip مسلح کردن
heavily armed کاملا مسلح
arming مسلح کردن
arming مسلح شدن
reinforces مسلح کردن
reinforce مسلح کردن
riper مسلح شدن
ripe مسلح شدن
equips مسلح کردن
bandit سارق مسلح
service component نیروی مسلح
bandits سارق مسلح
reinforced coating اندود مسلح
armed ammunition مهمات مسلح
reinforced coat اندود مسلح
reenforce مسلح کردن
armed guard گارد مسلح
armed mine مین مسلح
armed peace صلح مسلح
armed to the teeth کاملا` مسلح
services نیروهای مسلح
weapons مسلح کردن
weapon مسلح شده
weapon مسلح کردن
armed مسلح شده
weapons مسلح شده
activated mine مین مسلح
banditry سرقت مسلح
armed forces نیروهای مسلح
to be packing [heat] [colloquial] مسلح بودن
to pack a weapon [colloquial] مسلح بودن
to carry a weapon مسلح بودن
privateer کشتی مسلح
poised mine مین مسلح
forcing مسلح کردن
arm مسلح کردن
mailed fist نیروی مسلح
reinforced concrete بتن مسلح
reinforced concrete بتون مسلح
unarmed غیر مسلح
to take up arms مسلح شدن
armored cable کابل مسلح
forces مسلح کردن
cocks مسلح کردن
cocking مسلح کردن
cock مسلح کردن
armement مسلح کردن
force مسلح کردن
pistoleer مسلح به طپانچه
pailett زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
sights الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
sight الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com