English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
circulation مسیر گردش
circulations مسیر گردش
circuit مسیر گردش
circuits مسیر گردش
Search result with all words
oil circulation مدار یا مسیر بسته گردش روغن
raceway ساچمه رو مسیر گردش ساجمههای یاطاقان
Other Matches
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
runs گردش
traveled گردش
twirls گردش
flowine خط گردش
run گردش
canter گردش
cantered گردش
cantering گردش
canters گردش
excursions گردش
twirling گردش
flowline خط گردش
left handed rotation گردش به چپ
circuit گردش
circuits گردش
race گردش
cycled گردش
raced گردش
races گردش
itineration گردش
travel گردش
itineracy گردش
cycle گردش
cycles گردش
maeander گردش
water circulation گردش اب
meander گردش
meandered گردش
perambulation گردش
meandering گردش
meanders گردش
revolution گردش
revolutions گردش
paseo گردش
movement گردش
excursion گردش
gyrations گردش
gyration گردش
wrests گردش
wresting گردش
wrested گردش
wrest گردش
operation گردش
rev گردش
revs گردش
revved گردش
progresses گردش
progressed گردش
progress گردش
jaunt گردش
jaunts گردش
twirl گردش
twirled گردش
travels گردش
progressing گردش
revving گردش
stroll گردش
strolled گردش
strolls گردش
turn گردش
on the rove در گردش
nutation گردش
circulations گردش
period گردش
hiking گردش
hikes گردش
hiked گردش
hike گردش
turnover گردش
periods گردش
traversing گردش
traverses گردش
traversed گردش
anticlockwise rotation گردش به چپ
promenade گردش
circulation گردش
walking گردش
ambulation گردش
promenades گردش
counterclockwise rotation گردش به چپ
traverse گردش
tripped گردش
circumrotation گردش
trips گردش
flow گردش
flowed گردش
flows گردش
turns گردش
trip گردش
rotation گردش
data flow گردش داده ها
pleasure ground گردش گاه
daily round گردش روزانه
rate of turn میزان گردش
cycle of water گردش اب در طبیعت
cycle of the room گردش ماه
angle of rotation زاویه گردش
revolving fund اعتبار در گردش
circulationg air هوای در گردش
raceway حلقه گردش
circulation of money گردش پول
trading capital سرمایه در گردش
river trip گردش رودخانه ای
walkabouts گردش پیاده
walkabout گردش پیاده
rpm گردش در دقیقه
right handed rotation گردش به راست
cash flow گردش وجوه
to go for a stroll گردش کردن
currency circulation گردش پول
program flow گردش برنامه
promenader گردش کننده
circulation capital سرمایه در گردش
round robin با گردش نوبت
to take a stroll گردش کردن
to make an excursion گردش کردن
to make an excursion به گردش رفتن
continous running گردش دائمی
continous cycle گردش دائمی
clockwise rotation گردش براست
operation گردش جنبش
clockwise rotation گردش به راست
turnaround time زمان گردش
turning circle دایره گردش
turning effect اثر گردش
ride گردش سواره
to be in a whirl گردش کردن
the turn of a wheel گردش چرخ
budget cycle گردش بودجه
sashay گردش سفر
circulating capital سرمایه در گردش
circulating asset دارایی در گردش
circulative گردش کننده
cash flows وجوه در گردش
capital turnover گردش سرمایه
rides گردش سواره
take a walk گردش کردن
cooling water circulation گردش اب سرد
passageway غلام گردش
control flow گردش کنترل
passageways غلام گردش
fractional rotation گردش کسری
rotation گردش روتاسیون
volume of sales گردش معاملات
flow of information گردش اطلاعات
money in circulation پول در گردش
movableness گردش دار
flow of income گردش درامد
peripatetic گردش کننده
flow of expenditure گردش هزینه
flow direction جهت گردش
rove گردش کردن
negative caster گردش معکوس
bloodstreams رگ گردش خون
bloodstream رگ گردش خون
rotation گردش مشاغل
itinerancy در بدری گردش
go for a walk گردش رفتن
to go for a walk گردش رفتن
gyre گردش دایره
gyringly گردش کنان
rambling گردش کننده
cycles دوره گردش
cycled دوره گردش
cycle دوره گردش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com