Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
astronomically	مطابق هیئت
Other Matches
presidium	هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
standards	مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard	مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
boarded	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom	اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms	اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
panel	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury	هیئت داوری هیئت قضات
judicature	هیئت دادرسان هیئت قضاوت
panelist	عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
defferential assets	هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
correspounding	مطابق
respondents	مطابق
after	مطابق
similiar	مطابق
secundumn	مطابق
correspondent	مطابق
incompliance with	مطابق
even with	مطابق
according to	مطابق
frae	مطابق
in register	مطابق
in keeping	مطابق
correspoundent	مطابق
correspondents	مطابق
similar	مطابق
complied	مطابق با
according	مطابق
corresponding	مطابق
matched	مطابق
agreeably to	مطابق
pursuant	مطابق
consilient	مطابق
accordant	مطابق
complying	مطابق با
comply	مطابق با
confirming	مطابق
complies	مطابق با
within	مطابق
from	مطابق
corresponding to	مطابق با
complied with	مطابق با
corresponding to	مطابق
respondent	مطابق
congurous	مطابق
attitude	هیئت
attitudes	هیئت
committees	هیئت
corps	هیئت
panel	هیئت
committee	هیئت
panels	هیئت
configuration	هیئت
configurations	هیئت
confranternity	هیئت
commissions	هیئت
commissioning	هیئت
commission	هیئت
astronomy	هیئت
guize	هیئت
correspound	مطابق بودن
as usual	مطابق معمول
constitutionally	مطابق قانون
fashionably	مطابق معمول
newfashioned	مطابق مد روز
conform to	مطابق بودن با
by the square	مطابق نمونه
by my watch	مطابق ساعت من
pedagogically	مطابق فن تعلیم
corresponding	مطابق متشابه
after the manner of	بتقلید مطابق
in accordance with	مطابق موافق
physiologically	مطابق فیزیولوژی
synchronizes	مطابق بودن
hygienically	مطابق بهداشت
homologize	مطابق شدن
geometrically	مطابق هندسه
up-to-date	مطابق روز
synchronised	مطابق بودن
synchronises	مطابق بودن
synchronising	مطابق بودن
up to date	مطابق روز
synchronize	مطابق بودن
corresponds	مطابق بودن
corresponded	مطابق بودن
correspond	مطابق بودن
traditionally	مطابق احادیث
orthodox	مطابق مرسوم
pursuant to	مطابق برحسب
trendiest	مطابق آخرین مد
trendy	مطابق آخرین مد
to correspond to	مطابق بودن
posher	مطابق مد روز
poshest	مطابق مد روز
relevant	وابسته مطابق
at my request	مطابق با تقاضای من
posh	مطابق مد روز
trendier	مطابق آخرین مد
synchrinized	مطابق بودن
to	برحسب مطابق
adjust	مطابق کردن
testamentary	مطابق با وصیت
board	هیئت کمیسیون
legislatures	هیئت مقننه
trial jury	هیئت منصفه
boarded	هیئت ژوری
legislature	هیئت مقننه
boarded	هیئت کمیسیون
astronomy	هیئت استرونومی
commission	هیئت مامورین
knightage	هیئت شوالیه ها
astronomy	علم هیئت
commissions	هیئت مامورین
commissioning	هیئت مامورین
economic commission	هیئت اقتصادی
juries	هیئت داوران
juries	هیئت منصفه
executives	هیئت رئیسه
board of trade	هیئت بازرگانی
instituted	هیئت شورا
institutes	هیئت شورا
instituting	هیئت شورا
executive	هیئت رئیسه
collegium	هیئت یا کمیته
governing body	هیئت حاکمه
board of directors	هیئت مدیره
jury	هیئت داوران
board of direcotors	هیئت مدیره
diplomatic mission	هیئت سیاسی
council ot ministers	هیئت وزراء
board of directers	هیئت مدیره
constituency	هیئت موسسان
configurations	هیئت پذیری
configuration	هیئت پذیری
format	قالب هیئت
formats	قالب هیئت
constituencies	هیئت موسسان
governing bodies	هیئت حاکمه
professoriat	هیئت استادان
faculty	هیئت علمی
committee	هیئت یا کمیته
faculties	هیئت علمی
institute	هیئت شورا
committees	هیئت یا کمیته
military comission	هیئت نظامی
physique	ترکیب هیئت
commissioner	عضو هیئت
hues	هیئت منظر
hue	هیئت منظر
political mission	هیئت سیاسی
petty jury	هیئت منصفه
departments	قسمت هیئت
department	قسمت هیئت
commissioners	عضو هیئت
bureau	هیئت اداری
bureaus	هیئت اداری
physiques	ترکیب هیئت
bars	هیئت وکلاء
staffed	اعضاء هیئت
staff	اعضاء هیئت
directorates	هیئت رئیسه
expeditions	هیئت اعزامی
expedition	هیئت اعزامی
directorate	هیئت رئیسه
top drawer	هیئت حاکمه
jury	هیئت منصفه
board	هیئت ژوری
legislative body or assembly	هیئت مققنه
deputations	هیئت نمایندگی
bar	هیئت وکلاء
military body	هیئت نظامی
staffs	اعضاء هیئت
deputation	هیئت نمایندگی
cut-and-dried	مطابق نقشه وبرنامه
meet	مطابق شرایط بودن
constitutional	مطابق قانون اساسی
anno hegirae	مطابق تقویم هجری
ideal	مطابق نمونه واقعی
ideals	مطابق نمونه واقعی
musically	مطابق اصول موسیقی
technically	مطابق اصول فنی
anatomically	مطابق علم تشریح
accentually	مطابق تکیه صدا
parallels	نظیر مطابق بودن با
quite the thing	مطابق بارسم معمول
currencies	مطابق روز بودن
currency	مطابق روز بودن
keping with one's view	مطابق نظرکسی بودن
up to date	مطابق اخرین طرز
up-to-date	مطابق اخرین طرز
metronomic	مطابق میزانه شمار
to keep step to a band	مطابق موزیک پازدن
biblical	مطابق کتاب مقدس
parallel	نظیر مطابق بودن با
parallelling	نظیر مطابق بودن با
parallelled	نظیر مطابق بودن با
paralleling	نظیر مطابق بودن با
pedagogically	مطابق علم اموزش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com