English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
significance معنای مخصوص دارد
Other Matches
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
atto معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
key کلیدی که کار مخصوص یا مجموعه دستوراتی دارد
maintenance قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
negatives به معنای
negative به معنای
mono- در معنای تک یا یک
non- در معنای نه
denotation معنای صریح
sub- در معنای کمتر
pre- در معنای پیش از
anti- به معنای "مخالف "
pre در معنای پیش از
implication معنای ضمنی
implications معنای ضمنی
mini- در معنای کوچک
inter- در معنای بین
n در معنای نانو
connotation معنای ضمنی
connotations معنای ضمنی
kilo در معنای یک هزار
kilos در معنای یک هزار
positive در معنای بله
ultra- در معنای بسیار بزرگ
micro- در معنای خیلی کوچک
ampersand علامت چاپی & به معنای "و"
suffixix لفظ معنای الحاقی
micro- در معنای یک میلیونیوم واحد
tera پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
atto پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
g در معنای یک هزار میلیون
nimbuses وندی به معنای باران زا
hecto پیشوندی به معنای یکصد
quads در معنای چهار بار
semi- در معنای نصف یا بخش
nano پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
nano پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
nimbus وندی به معنای باران زا
quad در معنای چهار بار
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
a word with a pejorative connotation واژه ای با معنای ضمنی منفی
semantics معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
super- در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
pico پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
kara به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
N.A مخفف به معنای غیر قابل اجرا
m علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
null حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
RTFM خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
soft keys کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
handshaking استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
grants واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
com پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
cls در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
kikalak design طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
particular مخصوص
favourite مخصوص
particulars مخصوص
special مخصوص
favorites مخصوص
vest pocket مخصوص
extra special مخصوص
favourites مخصوص
francs حق مخصوص
especial مخصوص
specifics مخصوص
franchises حق مخصوص
specific مخصوص
franchise حق مخصوص
franc حق مخصوص
resistivity مقاومت مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
unit weight وزن مخصوص
bolt پیچ مخصوص قفل کردن در
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
generals معمولی و نه مخصوص
bluck density وزن مخصوص
special مخصوص خاص
built in jack جک مخصوص نصب
selective signalling ارتباط مخصوص
game کامپیوتر مخصوص
deffered maintenance نگهداری مخصوص
general معمولی و نه مخصوص
chorea تشنج مخصوص
density جرم مخصوص
densities جرم مخصوص
idiocrasy حالت مخصوص
heavy duty مخصوص کارسنگین
idoneous مختص مخصوص
marque مدل مخصوص
marque علامت مخصوص
maid in waiting پیشخدمت مخصوص
proper مخصوص مقتضی
heavy-duty مخصوص کارسنگین
exempted station یکان مخصوص
favorite مخصوص سوگلی
favourite or vor ویژه مخصوص
special passport پاسپورت مخصوص
specially مخصوص خاص
parts peculiar قطعات مخصوص
g man بازرس مخصوص
habiliments لباس مخصوص
low resistivity مقاومت مخصوص کم
specific resistivity مقاومت مخصوص
aides-de-camp اجودان مخصوص
specific weight وزن مخصوص
special services خدمات مخصوص
aide-de-camp اجودان مخصوص
specific search شناسایی مخصوص
aide de camp اجودان مخصوص
special sheaf مروحه مخصوص
terminology اصطلاح مخصوص
specific gravities ورن مخصوص
specific gravities وزن مخصوص
terminologies اصطلاح مخصوص
valetdechambre پیشخدمت مخصوص
specific capacity فرفیت مخصوص
specific energy انرژی مخصوص
idiosyncrasy حال مخصوص
idiosyncrasies حال مخصوص
special corrections تصحیحات مخصوص
specifics مخصوص معین
special damage خسارت مخصوص
special drawing right حق برداشت مخصوص
special troops یکانهای مخصوص
specific مخصوص معین
special session جلسه مخصوص
specific gravity ورن مخصوص
specific gravity وزن مخصوص
sign languages زبان مخصوص کرها
hollers صدای مخصوص هر حیوان
harrier تازی مخصوص شکارخرگوش
duckings کد مخصوص درگیریهای هوایی
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
duck کد مخصوص درگیریهای هوایی
sign language زبان مخصوص کرها
ducks کد مخصوص درگیریهای هوایی
ladies-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
fisherman's bend گره مخصوص قایقرانی
nursery rhyme اشعار مخصوص کودکان
freestone سنگ مخصوص تراش
ducked کد مخصوص درگیریهای هوایی
crewel نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
lady in waiting مستخدمه مخصوص ملکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com