English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
expedite rule مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
Other Matches
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
table tennis بازی پینگ پنگ
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
expediting سرعت بخشیدن
expedited سرعت بخشیدن
expedites سرعت بخشیدن
expedite سرعت بخشیدن
slalom مسابقه سرعت اسکی بازی
slaloms مسابقه سرعت اسکی بازی
embedded code بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
die ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
vitalize زندگی بخشیدن حیات بخشیدن
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
table tennis پینگ پنگ
ping pong پینگ پنگ
ping-pong پینگ پنگ
ping pong buffering میانگیر پینگ پنگی
ping pong table میز پینگ پنگ
paddle راکت پینگ پنگ
paddled راکت پینگ پنگ
paddling راکت پینگ پنگ
paddles راکت پینگ پنگ
ping pong set مسابقه پینگ پنگ با 3 یا 5گیم
centerline خط زیر تور پینگ پنگ
pings صدای موج سونار دریایی پینگ
backspin چرخش توپ پینگ پنگ به عقب
pinged صدای موج سونار دریایی پینگ
mixed doubles پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
ping صدای موج سونار دریایی پینگ
sponge لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
sponged لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
pinging صدای موج سونار دریایی پینگ
sponging لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
provisions مقررات
arrangement مقررات
measure مقررات
precepts مقررات
arrangements مقررات
regulations مقررات
disposition مقررات
requirement مقررات
regulation مقررات
precept مقررات
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
by rule طبق مقررات
trancscendent ماورای مقررات
instruction for assembly مقررات نصب
infraction نقض مقررات
operating instruction مقررات کار
control measures مقررات کنترلی
ordinances مقررات محلی
ordinance مقررات محلی
military doctorine مقررات نظامی
laws of the game مقررات مسابقه
army regulation مقررات ارتشی
disciplinary regulation مقررات انضباطی
by law طبق مقررات
mounting instruction مقررات نصب
government regulation مقررات دولتی
standard specification مقررات استاندارد
holding نقض مقررات
The regulations in force . مقررات جاری
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
institute اصل قانونی مقررات
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
lodge-books کتاب مقررات معماری
officialism رسمیت مقررات اداری
tariff regulations مقررات تعرفه بندی
illegally برخلاف قانون و مقررات
manual مقررات کتاب راهنما
conditions مقررات و شرایط اسبدوانی
ruled based deduction استنباط بر مبنای مقررات
assembly instrudactions مقررات یا دستورات نصب
illicit نا مشروع مخالف مقررات
To be observant of the regulations . ملاحظه مقررات را کردن
instituted اصل قانونی مقررات
institutes اصل قانونی مقررات
instituting اصل قانونی مقررات
red tape مقررات دست و پاگیر
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
discipline and adjustment board هیئت تدوین مقررات انضباطی
formally مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
inland rules مقررات حرکت در ابهای داخلی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
in duly substantiated cases در موارد طبق مقررات اثبات شده
where justified در موارد طبق مقررات اثبات شده
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
road discipline مقررات عبور و مرور روی جاده
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
where there is a valid reason در موارد طبق مقررات اثبات شده
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
regulation نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
deviations از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
The regulations are stI'll in force ( effect ) . این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
There is an outcry against these regulations. همه از این مقررات فریادشان بلند است
curfew مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
last chance rule مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
prodify تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
curfews مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
unmilitary بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
systems مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
bestow بخشیدن
bestows بخشیدن
bestowed بخشیدن
indue بخشیدن
endue بخشیدن به
absolved بخشیدن
absolve بخشیدن
condone بخشیدن
giveaway بخشیدن
dispend بخشیدن
condoned بخشیدن
give away بخشیدن
give-away بخشیدن
give-aways بخشیدن
bestowing بخشیدن
condoning بخشیدن
giving بخشیدن
absolving بخشیدن
exemption بخشیدن
condones بخشیدن
absolves بخشیدن
privilege بخشیدن
remitting بخشیدن
assoil بخشیدن
let off بخشیدن
indulgence بخشیدن
vouchsafe بخشیدن
betake بخشیدن
vouchsafes بخشیدن
vouchsafing بخشیدن
forgive بخشیدن
forgiven بخشیدن
gifts بخشیدن به
gifts بخشیدن
gift بخشیدن به
gift بخشیدن
indulgences بخشیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com