English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (4 milliseconds)
English Persian
alleged منتسب به
allegedly منتسب به
Search result with all words
refer منتسب کردن
referred منتسب کردن
refers منتسب کردن
relegate منتسب کردن
relegated منتسب کردن
relegates منتسب کردن
relegating منتسب کردن
germane منتسب خویش و قوم
interrupt حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupts حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
programmable function key یچی که کار مشخص یا دستورات مشخصی به آن منتسب میشود
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
whiggism روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com