English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
Other Matches
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like ... من ... را میخواهم.
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
iam inclined to think میخواهم بگویم
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
i am in a hurry for it زود میخواهم
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I will be staying a month من میخواهم یک ماه بمانم.
I will be staying a few days من میخواهم یک هفته بمانم.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
i want you to go میخواهم شما بروید
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
i express my regret for it پوزش میخواهم که چنین شد
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
i beg leave to say اجازه میخواهم بگویم
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
i wish to stay here میخواهم اینجا بمانم
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
an inceptive یعنی میخواهم لرزکنم
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I will be staying a few days من میخواهم چند روزی بمانم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
i beg your pardon پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
coffees قهوه
coffeebean بن قهوه
coffee قهوه
Brown قهوه ای
coffee berry بن قهوه
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
coffeepot قهوه ریز
white coffee قهوه با شیر
percolators قهوه جوش
percolator قهوه جوش
tea tray سینی قهوه
coffee shop قهوه خانه
coffee pots قهوه ساز
coffee pots قوری قهوه
mocha قهوه مکا
coffee mills قهوه خرد کن
coffee pots قهوه جوش
coffee pots کتری قهوه
tea house قهوه خانه
teahouse قهوه خانه
iced coffee قهوه سرد
coffee roaster قهوه بوده
coffee house قهوه خانه
coffee berry دانه قهوه
coffee grounds تفاله قهوه
coffee and milk قهوه و شیر
black coffee قهوه تلخ
coffee tree درخت قهوه
black coffee قهوه سیاه
coffee درخت قهوه
coffee and milk شیر قهوه
coffees درخت قهوه
coffeepot قهوه جوش
coffeehouse قهوه خانه
black coffee قهوه بی شیر
coffeebean حبه قهوه
coffeebean دانه قهوه
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
tea shops نهارخوری قهوه خانه
coffee roaster اسباب بودادن قهوه
sepia رنگ قرمز قهوه ای
Sienna <adj.> <noun> رنگ قهوه ای سوخته
dark brown رنگ قهوه ای تیره
umber قهوه ای مایل به زرد
suntan قهوه مایل بسرخ
black coffee قهوه بدون شیر
decaffeined coffee قهوه بدون کافئین
suntans قهوه مایل بسرخ
tea shop نهارخوری قهوه خانه
demitasse فنجان قهوه خوری
durian درخت قهوه سودانی
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
kolanut مغز تلخ قهوه سودانی
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
To color a room brown. اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
give someone an inch and they will take a mile <idiom> اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
espresso نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
estaminet قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
This tie tones in with a brown jacket(coat). این کروات با کت قهوه ای جور می آید
kola مغز قهوه سودانی درخت کولا
The coffee is piping hot. این قهوه خیلی داغ است
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
espressos نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
valuing مقدار
scantling مقدار
royalty tonnage مقدار
value مقدار
dealt مقدار
single valued تک مقدار
smidgen مقدار کم
extent حد مقدار
smidgin مقدار کم
penny worth مقدار کم
quantum مقدار
values مقدار
measurment مقدار
outturn مقدار
soupcon مقدار کم
iso quant مقدار
deals مقدار
deal مقدار
percentages مقدار
percentage مقدار
sizes مقدار
sup مقدار
batches مقدار
batch مقدار
what چه مقدار
mouthfuls مقدار
mouthful مقدار
sups مقدار
supping مقدار
supped مقدار
size مقدار
amounts مقدار
amounting مقدار
magnitude مقدار
sum مقدار
amounted مقدار
volume مقدار
amount مقدار
quantity مقدار
quantities مقدار
volumes مقدار
total مقدار
truth table دو مقدار
spattering مقدار کم
spattered مقدار کم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com