Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
technomotorial skill
مهارت تکنیکی- حرکتی
Other Matches
motor skill
مهارت حرکتی
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
technical analysis
تجزیه و تحلیل تکنیکی
sophisticated
از نظر تکنیکی پیشرفته بودن
pipelining
تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
algol
زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
immovability
بی حرکتی
stagnancy
بی حرکتی
motors
حرکتی
motor-
حرکتی
motor
حرکتی
motored
حرکتی
misbehaciour
بد حرکتی
hypokinetic
کم حرکتی
hypoergasia
کم حرکتی
dynamic
حرکتی
dynamically
حرکتی
enactive
حرکتی
kinetic energy
انرژی حرکتی
spatiomotor
فضایی- حرکتی
akathisia
بیقراری حرکتی
ataxia
ناهماهنگی حرکتی
inaction
بی حرکتی بیهودگی
sensorimotor
حسی- حرکتی
kinematic similarity
تشابه حرکتی
visuo motor
دیداری- حرکتی
ideo motor
فکری- حرکتی
motoneuron
نورون حرکتی
motor neuron
نورون حرکتی
motor unit
واحد حرکتی
psychomotor
روانی- حرکتی
premotor
پیش حرکتی
motor path
گذرگاه حرکتی
motor nerve
عصب حرکتی
movement pattern
الگوی حرکتی
movement pattern
انگاره حرکتی
quiescence
بی حرکتی خاموشی
motor movement
عمل حرکتی
momentum
نیروی حرکتی
motor area
ناحیه حرکتی
motor control
کنترل حرکتی
motor development
رشد حرکتی
motor function
کارکرد حرکتی
motor learning
یادگیری حرکتی
sensorimotor arc
قوس حسی- حرکتی
psychomotor agitation
بیقراری روانی- حرکتی
psychomotor tests
ازمونهای روانی- حرکتی
dead center
مرکز سکون و بی حرکتی
dysmetria
اختلال حرکتی- تخمینی
dynamic balance
تعادل و توازن حرکتی
ideo motor act
عمل فکری- حرکتی
psychomotor retardation
کندی روانی- حرکتی
motor aphasia
زبان پریشی حرکتی
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
locomotor
ابتلاء اعضای حرکتی
locomotion
جابه جایی حرکتی
locomotory
ابتلاء اعضای حرکتی
gross motor skills
مهارتهای حرکتی درشت
fine motor skills
مهارتهای حرکتی فریف
motor education
تعلیم و تربیت حرکتی
nervus abducens
عصب حرکتی خارجی چشم
locomotory
دارای گرفتاری دراعضای حرکتی
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
abducens nerve
عصب حرکتی خارجی چشم
audiogravic illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
locomotor
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
audiogyral illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
brace scale of motor ability
مقیاس توانش حرکتی بریس
purdue perceptual motor survey
ازمون ادراکی- حرکتی پردو
oculomotor nerve
عصب حرکتی عمومی چشم
nervus oculomotorius
عصب حرکتی عمومی چشم
extrapyramidal motor system
دستگاه حرکتی برون هرمی
bender visual motor gestalt test
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
visual bender motor gestalt test
ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
credential
مهارت
skill
مهارت
sophistication
مهارت
incompetent
بی مهارت
ingenuity
مهارت
competence
مهارت
light handedness
مهارت
expertise
مهارت
qualification
مهارت
executing
مهارت
executes
مهارت
executed
مهارت
execute
مهارت
ham handed
بی مهارت
ham fisted
بی مهارت
grooves
مهارت
groove
مهارت
skill less
بی مهارت
workmanship
مهارت
proficiency pay
حق مهارت
maladroit
بی مهارت
inapt
بی مهارت
skill
مهارت
know-how
مهارت
unskilled
بی مهارت
skilless
بی مهارت
knack
مهارت
technique
فن مهارت
inexpert
بی مهارت
artifices
مهارت
facility
مهارت
dextrously
به مهارت
deftness
مهارت
gripe
مهارت
ham-fisted
بی مهارت
techniques
فن مهارت
adeptness
مهارت
adroitness
مهارت
technique
مهارت
expertise
مهارت
artifice
مهارت
proficiency
مهارت
masterkiness
مهارت
techniques
مهارت
handiness
مهارت
unskillful
بی مهارت
softie/softy
آدم بی مهارت
weed
آدم بی مهارت
skillful Šetc
با مهارت ماهرانه
wet
آدم بی مهارت
namby-pamby
آدم بی مهارت
skill learning
مهارت اموزی
weakling
آدم بی مهارت
milquetoast
آدم بی مهارت
sissy
آدم بی مهارت
mollycoddle
آدم بی مهارت
wuss(y)
آدم بی مهارت
skill level
پایه مهارت
skill
مهارت فنی
jessie
آدم بی مهارت
sport skill
مهارت ورزشی
cissy
آدم بی مهارت
pantywaist
[Am En]
آدم بی مهارت
versatility
روانی مهارت
salesmanship
مهارت در فروشندگی
wimp
آدم بی مهارت
jessy
آدم بی مهارت
weenie
[Am E]
آدم بی مهارت
up one's alley
<idiom>
مهارت درچیزی
qualification
مهارت فنی
credential
مهارت فنی
competence
مهارت فنی
pussy
[Am E]
آدم بی مهارت
unskil
ناشی بی مهارت
fundamental skill
مهارت بنیادی
tact
کاردانی مهارت
tactless
بی مهارت بی سلیقه
manual skill
مهارت دستی
expertness
خبرویت مهارت
qualification
مهارت فنی
fine skill
مهارت فریف
tactlessly
بی مهارت بی سلیقه
manipulation
انجام با مهارت
human skill
مهارت انسانی
craft
مهارت نیرنگ
dauber
نقاش بی مهارت
crafts
مهارت نیرنگ
natatorial skill
مهارت در شنا
proficiency
مهارت تخصص
qualification
کسب مهارت
seamanship
مهارت در دریانوردی
qualify
کسب مهارت
combat proficiency
مهارت رزمی
qualifies
کسب مهارت
conveyancing
مدیریت از روی مهارت
facileness
مهارت عدم ثبات
wonderwork
کار عجیب مهارت
mastered
کسب مهارت کردن
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
master
کسب مهارت کردن
diplomatically
از روی مهارت و بصیرت
masters
کسب مهارت کردن
qualification record
پرونده مهارت فنی
skill level
پایه مهارت فنی
fine art
هر مهارت هنری وفریف
showboating
نمایش دادن مهارت
skill
مهارت عملی داشتن
spiller
خوش شانسی نه مهارت
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
stickhandling
مهارت در استفاده از چوب
surfmanship
مهارت در موج سواری
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
seaman ship
مهارت در راندن قایق
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
techniques
اصول مهارت روش فنی
technique
اصول مهارت روش فنی
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
ropemanship
مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
quaint
از روی مهارت عجیب و جالب
overwrought
تهیه شده ازروی مهارت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com