English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
sport skill مهارت ورزشی
Search result with all words
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
Other Matches
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
gymnastical ورزشی
athletic ورزشی
agonistic ورزشی
sporty ورزشی
sports medicine طب ورزشی
club sport باشگاه ورزشی
coliseum استادیوم ورزشی
color تفسیر ورزشی
indian club میل ورزشی
game مسابقههای ورزشی
dumbbells اسباب ورزشی
dumbbell اسباب ورزشی
physical exercise تمرین ورزشی
sports facility تاسیسات ورزشی
wheel اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
wheels اتحادیه ورزشی
hot-air balloons بالن ورزشی
jersey پیراهن ورزشی
jerseys پیراهن ورزشی
gymnasiums مجموعه ورزشی
hot-air balloon بالن ورزشی
athletic trainer پزشکیار ورزشی
aerostat بالون ورزشی
sweets عرقگیر ورزشی
sweetsuit عرقگیر ورزشی
gymnasium مجموعه ورزشی
calendar تقویم ورزشی
calendars تقویم ورزشی
hot air balloon بالن ورزشی
gymkhana ورزشگاه باشگاه ورزشی
gymkhanas ورزشگاه باشگاه ورزشی
ballet رقص ورزشی و هنری
ballets رقص ورزشی و هنری
host تهیه تسهیلات ورزشی
athletic training room اطاق پزشکی- ورزشی
hosting تهیه تسهیلات ورزشی
hosts تهیه تسهیلات ورزشی
hosted تهیه تسهیلات ورزشی
launches قایق ورزشی و صیادی
player هنرپیشه بازیکن ورزشی
country clubs باشگاه ورزشی وتفریحی
launching قایق ورزشی و صیادی
country club باشگاه ورزشی وتفریحی
launched قایق ورزشی و صیادی
sportswriter وقایع نگار ورزشی
launch قایق ورزشی و صیادی
league هم پیمان شدن گروه ورزشی
leagues هم پیمان شدن گروه ورزشی
coaches رهبری عملیات ورزشی را کردن
marathon یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
marathons یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
cleat میخ ته کفشهای ورزشی گوه
sportive سرگرم تفریح وورزش ورزشی
coached رهبری عملیات ورزشی را کردن
coach رهبری عملیات ورزشی را کردن
sport shirt پیراهن یقه باز ورزشی
to show somebody up [in a competition] از کسی جلو زدن [در مسابقه ورزشی]
features مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featuring مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
to show somebody up [in a competition] کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
spikes یک جفت کفش ورزشی میخ دار
feature مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featured مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
jayvee عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
pythiad دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
head stock راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
blazers نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazer نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
minor league دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
expertise مهارت
light handedness مهارت
masterkiness مهارت
unskillful بی مهارت
skilless بی مهارت
qualification مهارت
adroitness مهارت
adeptness مهارت
gripe مهارت
proficiency pay حق مهارت
skill less بی مهارت
handiness مهارت
inapt بی مهارت
expertise مهارت
competence مهارت
credential مهارت
skill مهارت
deftness مهارت
dextrously به مهارت
execute مهارت
skill مهارت
incompetent بی مهارت
facility مهارت
artifices مهارت
artifice مهارت
sophistication مهارت
ingenuity مهارت
executing مهارت
executes مهارت
executed مهارت
technique فن مهارت
technique مهارت
unskilled بی مهارت
ham handed بی مهارت
grooves مهارت
ham-fisted بی مهارت
workmanship مهارت
ham fisted بی مهارت
maladroit بی مهارت
knack مهارت
techniques مهارت
techniques فن مهارت
proficiency مهارت
know-how مهارت
inexpert بی مهارت
groove مهارت
qualification مهارت فنی
wimp آدم بی مهارت
namby-pamby آدم بی مهارت
softie/softy آدم بی مهارت
sissy آدم بی مهارت
weakling آدم بی مهارت
qualification کسب مهارت
tactless بی مهارت بی سلیقه
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
salesmanship مهارت در فروشندگی
wuss(y) آدم بی مهارت
versatility روانی مهارت
unskil ناشی بی مهارت
mollycoddle آدم بی مهارت
milquetoast آدم بی مهارت
skill level پایه مهارت
credential مهارت فنی
skill مهارت فنی
qualification مهارت فنی
weed آدم بی مهارت
wet آدم بی مهارت
cissy آدم بی مهارت
jessie آدم بی مهارت
jessy آدم بی مهارت
weenie [Am E] آدم بی مهارت
pussy [Am E] آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
competence مهارت فنی
craft مهارت نیرنگ
qualifies کسب مهارت
proficiency مهارت تخصص
crafts مهارت نیرنگ
human skill مهارت انسانی
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
manual skill مهارت دستی
seamanship مهارت در دریانوردی
motor skill مهارت حرکتی
qualify کسب مهارت
combat proficiency مهارت رزمی
fundamental skill مهارت بنیادی
tact کاردانی مهارت
dauber نقاش بی مهارت
natatorial skill مهارت در شنا
expertness خبرویت مهارت
skill learning مهارت اموزی
fine skill مهارت فریف
manipulation انجام با مهارت
qualification record پرونده مهارت فنی
masters کسب مهارت کردن
seaman ship مهارت در راندن قایق
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
wonderwork کار عجیب مهارت
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
skill مهارت عملی داشتن
facileness مهارت عدم ثبات
spiller خوش شانسی نه مهارت
showboating نمایش دادن مهارت
fine art هر مهارت هنری وفریف
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
surfmanship مهارت در موج سواری
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
master کسب مهارت کردن
conveyancing مدیریت از روی مهارت
skill level پایه مهارت فنی
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
mastered کسب مهارت کردن
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
technique اصول مهارت روش فنی
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
overwrought تهیه شده ازروی مهارت
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
techniques اصول مهارت روش فنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com