Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
Other Matches
coated materials
مواد اغشته شده
tar macadam
مواد اغشته شده قطرانی
dense graded mix
مواد اغشته شده بسته
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
bitumen macadam
مواد اغشته شده قیری ماکادام قیری
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
grasshopper beam
تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
lithoprint
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
dense graded mix
اغشته تو پر
smeary
اغشته
bleeding
اغشته به خون
varnished cloth
پارچه اغشته
varnished cambric
پارچه اغشته
impregnated cloth
پارچه اغشته
hot mix
اغشته گرم
litmus paper
اغشته است
coating
اغشته کردن
coated materials
مصالح اغشته
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
chlorinate
اغشته کردن باکلر
sand mix
ماسه اغشته سرد
to gild with blood
اغشته بخون کردن
chlorinated
اغشته کردن باکلر
chlorinating
اغشته کردن باکلر
chlorinates
اغشته کردن باکلر
sand asphalt
ماسه اغشته گرم یا سرد
metalline
فلزی اغشته به نمک فلزات
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
celluloid
لایه پلاستیکی شفاف ازنیتروسلولز اغشته به کافور
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
fly dope
ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
asphaltum
اسفالت
asphalt
اسفالت
mineral pitch
اسفالت
compressed asphalt
اسفالت
paves
اسفالت کردن
roofing asphalt
اسفالت سقف
bituminous varnish
لاک اسفالت
roofing asphalt
اسفالت بام
sheet asphalt
اسفالت ریخته
bituminized chips
تراشههای اسفالت
blacktop
اسفالت کردن
black japan
ورنی اسفالت
bitumen gronted construction
اسفالت نفوذی
surface treatment
اسفالت سطحی
pave
اسفالت کردن
black japan
لاک اسفالت
oxidized asphalt
اسفالت اکسیده
mastic asphalt floor
کف اسفالت قیری
lac varnish
لاک اسفالت
asphaltic sandstone
سنگریزههای اسفالت
mastic asphalt
اسفالت قیری
cold laid mixture
اسفالت سرد
asphalt cold
اسفالت سرد
melted asphalt
اسفالت ریختگی
melted asphalt
اسفالت ماستیک
natural asphalt
اسفالت طبیعی
asphaltic bitumen
قیر اسفالت
asphalt power
پودر اسفالت
asphalt lining
روکش اسفالت
gravel asphalt
اسفالت شنی
hot min
اسفالت گرم
asphalt
اسفالت کردن
asphalt power
گرد اسفالت
asphalt finisher
پرداخت کننده اسفالت
penetration macadam
اسفالت ماکادام نفوذی
emulsified asphalt
اسفالت امولسیون شده
bituminous road
جاده یا خیابان اسفالت
potman
کارگر اسفالت ساز
compressed asphalt
اسفالت کوبیده شده
glassphalt
اسفالت شیشه دار
fine cold asphalt
اسفالت سرد و نرم
tar macadam
اسفالت ریگ و قیر
asphaltum
قیر زمینی اسفالت
insulating asphalt
اسفالت عایق بندی
compressed asphalt
اسفالت نورد شده
asphalt coated chips
روکش اسفالت روی سنگریزه ها
blacktop
موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
depth of indentation
عمق فشردگی در جاده سازی اسفالت
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
stony
سنگی
stoney
سنگی
clapper bridge
پل سنگی
monolithic
تک سنگی
barrier reef
سد اب سنگی
equiponderance
هم سنگی
petrous
سنگی
petrolsal
سنگی
petrean
سنگی
rock fill dam
سد سنگی
lithic
سنگی
lithoid
سنگی
hard stand
بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
lithograph
چاپ سنگی
autography
چاپ سنگی
stonework
ساختمان سنگی
cordon
ازاره سنگی
lithographs
چاپ سنگی
rock salt
نمک سنگی
cordons
ازاره سنگی
lithography
چاپ سنگی
concretion
سنگی شدن
bracket
کژ پشت سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
eolith
اسکله سنگی
paleolithic
دیرینه سنگی
Stone Age
پارینه سنگی
lithographic print
چاپ سنگی
polyantography
چاپ سنگی
Lantern-cross
صلیب سنگی
paleolithic
پارینه سنگی
layer of rock
لایه سنگی
stone lining
پوشش سنگی
gabion
تور سنگی
stone lining
روکش سنگی
rock wash
پوشش سنگی
mesolithic
میانه سنگی
stone work
کار سنگی
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
hard pan
قشر سنگی شده
basaltic stratum
لایه سیاه سنگی
stoning
سنگ میوه سنگی
stones
سنگ میوه سنگی
stone
سنگ میوه سنگی
dutch stonewall
دیوار سنگی هلندی
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
calcify
اهکی یا سنگی کردن
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
snowdrift
تره تیزک سنگی
snowdrifts
تره تیزک سنگی
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
columnar basalt
ستونهای سیاه سنگی
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
boulder well
چاه قلوه سنگی
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
lithography
روش چاپ سنگی
en delit
میل ستون سنگی
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
breccia
جوش خرده سنگی
stone work
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
dry mansory
[دیوار سنگی خشکه چین]
high cross
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
greybeard
کوزه سنگی برای باده
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
acrolith
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
chromolithograph
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
bedrock
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
rolled asphalt
بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
material
مواد
materials
مواد
provisions
مواد
supplies
مواد
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com