Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
Other Matches
remainder
حالت تعلیق
to be in suspension
در حالت تعلیق بودن
suspensions
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
analogue
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
implied malice
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
hypothetial
فرضی
agonic line
خط فرضی
an imaginary line
خط فرضی
assumptive
فرضی
hypothetic
فرضی
theoretical
فرضی
supposed
فرضی
hypothetical
فرضی
imaginary
فرضی
assumed
فرضی
presumptive
فرضی
presumptive title
حق فرضی
obligatory
فرضی
suppositional
فرضی
suppositive
فرضی
suppisitive
فرضی
phantom line
خط فرضی
suspension
تعلیق
interruption
تعلیق
pendency
تعلیق
deep freeze
تعلیق
interruptions
تعلیق
deep freezes
تعلیق
hangs
تعلیق
hang
تعلیق
suspense
تعلیق
abeyance
تعلیق
suspensions
تعلیق
hypostatic
اصلی- فرضی
dead reckoning
نقطه فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
arbitrary control
کنترل فرضی
supposedly
بطور فرضی
implied trust
مسئولیت فرضی
hypothetical case
دعوی فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
assumed azimuth
گرای فرضی
assumed name
نام فرضی
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
dead reckoning
محل فرضی
john done
اسم فرضی
suppositions
فرضی انگاشتی
supposition
فرضی انگاشتی
suppositious
فرضی خیالی
presumed death
موت فرضی
theoretical competition
رقابت فرضی
assumed orientation
توجیه فرضی
assumed position
موضع فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
assumed mean
میانگین فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
supposed death
موت فرضی
notional income
درامد فرضی
presumptive title
سمت فرضی
persumptive death
موت فرضی
presumption of death
موت فرضی
abeyance or adeyancy
تعلیق تعویق
hanging prevention
ممانعت از تعلیق
suspensive
تعلیق معلق
suspensions
ایست تعلیق
suspension of punishment
تعلیق مجازات
suspension
ایست تعلیق
probation
تعلیق مجازات
suspense
درحال تعلیق
suspensive
درحال تعلیق
reduction to absurdity
تعلیق به محال
spring suspension
تعلیق فنری
lay off
تعلیق کارگر
engine mounting
تعلیق موتور
reprieval
تعلیق مجازات
colloidal suspension
تعلیق کلوییدی
four point suspension
تعلیق چهارنقطهای
precipitant
تعلیق شدنی
stay of proceedings
تعلیق دادرسی
precipitable
تعلیق پذیر
cardanic suspension
تعلیق کاردان
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
presumption of death decree
حکم موت فرضی
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
ideals
نمونه کامل فرضی
ideal
نمونه کامل فرضی
intervening variable
متغیر فرضی رابط
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
agonic line
خط فرضی روی نقشه
assumed grid
شبکه بندی فرضی
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
implied malice
سوء نیت فرضی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
hoisting
دستگاه تعلیق جرثقیل
hanging
اویزان درحال تعلیق
suspensor
موجب تعلیق نگاهدارنده
emulsifies
بحالت تعلیق دراوردن
emulsify
بحالت تعلیق دراوردن
emulsifying
بحالت تعلیق دراوردن
on probation
در دوره تعلیق مجازات
on probation
به شرط تعلیق مجازات
to be on probation
در دوره تعلیق مجازات
reprieved
تعلیق اجرای مجازات
reprieving
تعلیق اجرای مجازات
reductio ad absurdum
تعلیق بامر محال
suspension wheel
چرخ تعلیق خودرو
reprieves
تعلیق اجرای مجازات
reprieve
تعلیق اجرای مجازات
front wheel suspension
تعلیق چرخهای جلو
emulsified
بحالت تعلیق دراوردن
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
suspend
معلق کردن تعلیق دادن
to be on probation
در دوره تعلیق مجازات بودن
torsion bar
بار پیچشی اهرم تعلیق
front axle suspension
اویزش یا تعلیق اکسل جلو
privation
محروم سازی تعلیق مقام
probation order
دستور یا حکم تعلیق مجازات
privations
محروم سازی تعلیق مقام
suspending
معلق کردن تعلیق دادن
stultification
تعلیق بمحال احمق ساختن
suspends
معلق کردن تعلیق دادن
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
suspending
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspend
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspends
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
buggie
بوگی دستگاه تعلیق جلو توپ
to give a suspended sentence
[British E]
حکم دوره تعلیق مجازات دادن
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
emulsions
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsion
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioned
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
aerosols
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
aerosol
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
suspension strap
نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com