English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
Other Matches
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
subjected مبحث موضوع مطالعه
subject مبحث موضوع مطالعه
subjects مبحث موضوع مطالعه
subjecting مبحث موضوع مطالعه
After dinner he likes to retire to his study. پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
feasability study مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalises اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
academic تحصیلی
scholastic تحصیلی
session دوره تحصیلی
academic achievement پیشرفت تحصیلی
acceleration جهش تحصیلی
school year سال تحصیلی
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
schooltime دوره تحصیلی
termed ثلث تحصیلی
terming ثلث تحصیلی
sessions دوره تحصیلی
term ثلث تحصیلی
school drop out افت تحصیلی
academic inhibition رکود تحصیلی
semester نیمسال تحصیلی
scholastic achievement پیشرفت تحصیلی
termtime دوره تحصیلی
academic aptitude استعداد تحصیلی
semesters نیمسال تحصیلی
academic year سال تحصیلی
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
fellowships کمک هزینه تحصیلی
semestral وابسته به نیمسال تحصیلی
fellowship کمک هزینه تحصیلی
scholastic aptitude test ازمون استعداد تحصیلی
aid grant کمک هزینهء تحصیلی
curricular مربوط به برنامه تحصیلی
term پاره سال تحصیلی
terming پاره سال تحصیلی
termed پاره سال تحصیلی
scholarships کمک هزینه تحصیلی
scholarship کمک هزینه تحصیلی
granted کمک هزینه تحصیلی
grant کمک هزینه تحصیلی
grant بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants کمک هزینه تحصیلی
grants بورس تحصیلی یا پژوهشی
semestrial وابسته به نیمسال تحصیلی
curriculum دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
dissertate پایان نامه تحصیلی نوشتن
stanford achivement test ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
curriculums دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
sizar دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
burse بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
traveling fellowship بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
etude مطالعه
perusal مطالعه
extemporarily بی مطالعه
offhandedly بی مطالعه
off hand بی مطالعه
offhanded بی مطالعه
extemporal بی مطالعه
studies مطالعه
studying مطالعه
study مطالعه
reading مطالعه
readings مطالعه
surveys مطالعه مجمل
studio اطاق مطالعه
bolt [examine] مطالعه کردن
studios اطاق مطالعه
determine مطالعه کردن
check مطالعه کردن
motion study مطالعه ی حرکت
lucubration مطالعه سخت
surveyed مطالعه مجمل
impromptu بی مطالعه تصنیف
dissect [analyse] مطالعه کردن
study مطالعه کردن
assay مطالعه کردن
analyze [American] مطالعه کردن
analyse [British] مطالعه کردن
unstudied مطالعه نشده
look into مطالعه کردن
evaluate مطالعه کردن
survey مطالعه مجمل
system study مطالعه سیستم
enquire into مطالعه کردن
at sight بی مطالعه قبلی
studied از روی مطالعه
feasibility study مطالعه امکانپذیری
survey مطالعه کردن
scrutinize مطالعه کردن
investigate مطالعه کردن
inspect مطالعه کردن
study habits عادتهای مطالعه
praxeology مطالعه رفتارانسان
portable standard چراغ مطالعه
examine مطالعه کردن
explore مطالعه کردن
to study out با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
well-read اهل مطالعه و تحقیق
well read اهل مطالعه و تحقیق
criminology مطالعه علمی جرم
ethnography مطالعه علمی نژادها
myrmecologyt مطالعه علمی مورچگان
demography مطالعه مهاجرت جمعیت
metallography مطالعه الیاژهای فلزی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
teleology مطالعه حکمت غایی
self study مطالعه پیش خود
analyzed جزئیات را مطالعه کردن
analysing جزئیات را مطالعه کردن
analyse جزئیات را مطالعه کردن
analysed جزئیات را مطالعه کردن
analyses جزئیات را مطالعه کردن
thought-out سنجیده مطالعه شده
sub judice مورد مطالعه دادگاه
analyzing جزئیات را مطالعه کردن
feasibility study مطالعه امکان سنجی
analyzes جزئیات را مطالعه کردن
teppetology مطالعه ریشه ای فرش
geologic survey مطالعه زمین شناسی
thought out سنجیده مطالعه شده
to pore [over; on] به مطالعه دقیق پرداختن
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
flexible arm lamp چراغ مطالعه قابل انعطاف
angiology مطالعه عروق خونی و لنفی
consumer research مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
capability study مطالعه امکان انجام کار
articulated machine lamp چراغ مطالعه با گردن تاشو
ethnology علم مطالعه نژادها و اقوام
reconsiders مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered مجددا درامری مطالعه کردن
integrate circuit technology مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
geophysical survey مطالعه خواص فیزیکی زمین
humanist مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
gastroenterology مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
extemporised بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
methods of economic study روشهای مطالعه علم اقتصاد
extemporize بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-read بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsider مجددا درامری مطالعه کردن
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
rheological <adj.> علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
toponymy مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
sight read بدون مطالعه قبلی خواندن
geopolitics مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
to make a study of something چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
optics علم مطالعه در خواص نور
sinology مطالعه ادبیات ورسوم چین
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
to poreone's eyes out چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
protohistory مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
theogony مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
geologize مطالعه علم زمین شناسی کردن
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
commodity approach بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
endocrinology علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
semitics مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
symbology مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
bookworms کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
dysgenics مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
crystallography کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
bookworm کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
booklore علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com