English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
English Persian
rink میدان یخ بازی
rinks میدان یخ بازی
Search result with all words
playing field میدان بازی
playing fields میدان بازی
sideline خطوط طرفین میدان بازی
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
adventure game بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
infielder که در وسط میدان بازی میکند
Other Matches
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
course میدان تیر میدان
courses میدان تیر میدان
coursed میدان تیر میدان
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
hasty breaching نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
ring میدان
reached میدان
reaches میدان
places میدان
placing میدان
reaching میدان
plain میدان
place میدان
reach میدان
plaza میدان
forums میدان
forum میدان
arenas میدان
spaces میدان
space میدان
arena میدان
plainer میدان
plainest میدان
ROUNDABOUT میدان
line bay میدان خط
line of force خط میدان
aim میدان
aims میدان
agora میدان
aimed میدان
sq میدان
frontage میدان
frontages میدان
zero field بی میدان
open space میدان
scope میدان
trone میدان
plains میدان
field line خط میدان
fields میدان
fielded میدان
field میدان
piazza میدان
domains میدان
domain میدان
sights میدان دید
sight میدان دید
front porch میدان جلو
champaign میدان جنگ
cock of the walk پهلوان میدان
check field میدان مقابلهای
magnetic field line خط میدان مغناطیسی
uniform field میدان یکنواخت
tube of force لوله میدان
unfield میدان بالا
two phase field میدان دو فاز
irrotational field میدان ناگردان
control field میدان کنترلی
scope میدان دید
magnetic field میدان مغناطیسی
phenomenal field میدان پدیداری
champ میدان جنگ
champed میدان جنگ
interference field میدان انترفرنس
champing میدان جنگ
champs میدان جنگ
magnetic fields میدان مغناطیسی
coulomb filed میدان کولنی
perceptual field میدان ادراکی
intermediate field میدان واسطه
intermediate field میدان میانی
curl field میدان حلقوی
field [algebraic structure] میدان [ریاضی]
interference field میدان مزاحم
race course میدان مسابقه
ranges میدان تیر
magnetic balance تعادل میدان
maxwell field میدان ماکسولی
parade grounds میدان رژه
battlefields میدان نبرد
battlefields میدان جنگ
battlefield میدان نبرد
battlefield میدان جنگ
warfare میدان جنگ
parade ground میدان رژه
low field میدان ضعیف
attraction of current جاذبه میدان
amplitude میدان نوسان
main field میدان اصلی
ranged میدان حدودتغییرات
ranged میدان تیر
range میدان حدودتغییرات
range میدان تیر
oilfields میدان نفتی
ranges میدان حدودتغییرات
oilfield میدان نفتی
fielded میدان دید
magnetic f. میدان مغناطیسی
magnetic stray field میدان پراکنده
yard محوطه یا میدان
yards محوطه یا میدان
magnetizing field میدان مغناطیس گر
alternating field میدان متناوب
attractive field میدان جاذبه
maxwell field میدان ماکسول
parading میدان رژه
battle field میدان جنگ
obstacle course میدان موانع
on sight در میدان دیددوربین
ring انگشتر میدان
fields میدان دید
visibility range میدان دید
village green میدان دهکده
outfight از میدان در کردن
line of magnetic field strength خط میدان مغناطیسی
vector field میدان برداری
card field میدان کارت
parades میدان رژه
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
battlegrounds میدان جنگ
high field میدان قوی
zero field میدان صفر
battleground میدان جنگ
magnetic flux line خط میدان مغناطیسی
back porch میدان عقب
backs مدافع خط میدان
back مدافع خط میدان
squaring جذر میدان
squares جذر میدان
squared جذر میدان
square جذر میدان
parade میدان رژه
paraded میدان رژه
center base میدان مرکزی
game keeper قرق چی میدان
field density چگالی میدان
field flux شاره میدان
field form نمودار میدان
field frequency بسامد میدان
field repetition rate بسامد میدان
flying field میدان فرودگاه
field intensity شدت میدان
shunt field میدان شنتی
field judge داور میدان
field length درازای میدان
field vector بردار میدان
field magnet میدان مغناطیسی
field magnet اهنربای میدان
field mark نشان میدان
field excitation تحریک میدان
field exciation تحریک میدان
field equation معادلات میدان
ground زمین میدان
ground خاک میدان
field direction جهت میدان
field displacement جابجایی میدان
field distortion انحراف میدان
field distortion اعوجاج میدان
field distribution پخش میدان
field effect اثر میدان
stray field میدان هرز
minefields میدان مین
field energy انرژی میدان
field equation معادله ی میدان
minefield میدان مین
field of action میدان اثر
field pole قطب میدان
link میدان گلف
field range میدان تیرجنگی
field rectifier یکسوساز میدان
field regulator نافم میدان
middle میانه میدان
field rheostat رئوستای میدان
solenoidal field میدان سولنئیدی
field strength شدت میدان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com