Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
dose rate
میزان دوز دریافتی
Other Matches
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
receipt
دریافتی
bank acceptance
دریافتی
receive
دریافتی
perceptual
دریافتی
receipts
دریافتی
receives
دریافتی
signal voltage
ولتاژ دریافتی
input level
سطح دریافتی
absorbed doze
دوز دریافتی
goods receiving
کالاهای دریافتی
received power
توان دریافتی
goods inwards
کالاهای دریافتی
receive only
فقط دریافتی
goods intake
کالاهای دریافتی
disposable income
درامد دریافتی
take-home pay
خالص دریافتی
self adjusting
بخودی خود میزان شونده خود میزان
traffic
داده پیام دریافتی
trafficking
داده پیام دریافتی
incoming
پیام دریافتی در کامپیوتر
mail
نامههای ارسالی یا دریافتی
receptive aphasia
زبان پریشی دریافتی
mails
نامههای ارسالی یا دریافتی
received line signal detect
کشف سیگنال خط دریافتی
traffics
داده پیام دریافتی
trafficked
داده پیام دریافتی
chronic dose
دز دریافتی تا 42ساعت بعد از انفجاراتمی
unemployment benefit
کمک دریافتی در دوران بیکاری
incoming
حجم داده یا پیام دریافتی
account
صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
acute dose
دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
pictured
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
picturing
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictures
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
picture
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
rad
یک واحد از دوز تشعشعی دریافتی اتمی
echo
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
active homing guidance
هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
echoes
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
warbles
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
tolerance dose
دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
lock
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
locks
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
warbling
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
emptier
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancy
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
empty
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
attenuation
اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
emptiest
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancies
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
emptied
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
vrc
بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
substitution
لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
microsoft
فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
redundancies
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
strip
حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
vertical
بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
phosphor
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
depth contour
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
parity
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
forwarded
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
outputs
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
forward
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
regenerator
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
gross revenue
درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
rhythm
میزان
unit
میزان
weight
میزان
infiltration rate
میزان
rhythms
میزان
At the rate of . On a scale of .
به میزان
scalage
میزان
noise level
میزان خش
librae
میزان
libra
میزان
units
میزان
scales
میزان
metres
میزان
metre
میزان
level
میزان
leveled
میزان
levelled
میزان
yardsticks
میزان
yardstick
میزان
levels
میزان
rate
میزان
meters
میزان
balance
میزان
adjustment
میزان
rates
میزان
amounting
میزان
amounted
میزان
amounts
میزان
balances
میزان
volume
میزان
meter
میزان
measure
میزان
volumes
میزان
criterion
میزان
amount
میزان
adjustments
میزان
beta librae
بتا- میزان
tuning
میزان سازی
standardization
میزان کردن
voltage balance
میزان ولتاژ
focussing
میزان کردن
tempo
میزان سرعت
measure
واحد میزان
survival rate
میزان ماندگاری
birthrate
میزان موالید
alpha librae
الفا- میزان
admission rate
میزان پذیرش
tuning indicator
میزان نما
effectiveness
میزان تاثیر
torsion balance
میزان ت_نش
humidity
میزان رطوبت
turbidity
میزان کدری
isometrics
دارای یک میزان
tuned
میزان شده
quantum
درجه میزان
modules
اندازه میزان
module
اندازه میزان
isometric
دارای یک میزان
focusses
میزان کردن
to figure up
مبلغ یا میزان
tuning meter
میزان سنج
calorimeter
میزان الحراره
libra
برج میزان
rain glass
میزان الهوا
evaporimter
میزان تبخیر
error rate
میزان خطا
equilibration
میزان کردن
rate of climb
میزان صعود
rate of flow
میزان جریان
rate of loading
میزان بارگذاری
volumes
تعداد میزان
rate of output
میزان تولید
failure rate
میزان خرابی
rain glass
میزان سنج
aligning
میزان کردن
level of effort
میزان تلاش
lapse rate
میزان افت
line of cerdit
میزان اعتبار
knock rating
میزان بهسوزی
kiffa australis
بتا- میزان
volume
تعداد میزان
hygrometer
میزان الرطوبه
meter
مقیاس میزان
goodness of fit
میزان انطباق
quantity discount
میزان تخفیف
rate of spending
میزان مخارج
meters
مقیاس میزان
rate of turn
میزان گردش
tune
میزان کردن
salinity
میزان شوری
credit rating
میزان اعتبار
setscrew
پیچ میزان
contour line
خط میزان منحنی
consumption rate
میزان مصرف
conductance
میزان هدایت
collision rate
میزان برخورد
shear modulus
میزان سختپایی
collimate
میزان کردن
damage criteria
میزان خسارات
damage criteria
میزان ضایعات
data rate
میزان داده
discount rate
میزان تخفیف
aligned
میزان کردن
availability
میزان دسترسی
demand surface
میزان تقاضا
delta librae
دلتا- میزان
degree of risk
میزان خطر
align
میزان کردن
degree of protection
میزان حفافت
tunes
میزان کردن
decrement
میزان کاهش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com