English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
rate میزان مهارت شدت تغییرات
rates میزان مهارت شدت تغییرات
Other Matches
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
tropopause مرز مشترک بین تروپوسفر واستراتوسفر که تغییرات ناگهانی میزان افت ازخصوصیات بارز ان است
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
variation تغییرات
variations تغییرات
oscilliations تغییرات
transaction code کد تغییرات
expertise مهارت
unskillful بی مهارت
skilless بی مهارت
incompetent بی مهارت
ham fisted بی مهارت
ham handed بی مهارت
ham-fisted بی مهارت
workmanship مهارت
maladroit بی مهارت
knack مهارت
unskilled بی مهارت
know-how مهارت
skill مهارت
sophistication مهارت
skill less بی مهارت
dextrously به مهارت
deftness مهارت
technique فن مهارت
technique مهارت
techniques فن مهارت
techniques مهارت
adroitness مهارت
adeptness مهارت
gripe مهارت
facility مهارت
artifices مهارت
artifice مهارت
inexpert بی مهارت
proficiency pay حق مهارت
ingenuity مهارت
masterkiness مهارت
light handedness مهارت
execute مهارت
executed مهارت
executes مهارت
executing مهارت
handiness مهارت
proficiency مهارت
inapt بی مهارت
competence مهارت
expertise مهارت
qualification مهارت
skill مهارت
grooves مهارت
credential مهارت
groove مهارت
output variability تغییرات تولید
lateral shifts تغییرات عرضی
isothermal change تغییرات هم دما
tolerances دامنه تغییرات
lateral shifts تغییرات جانبی
physical change تغییرات فیزیکی
qualitative changes تغییرات کیفی
social changes تغییرات اجتماعی
taste changes تغییرات سلیقه
technological changes تغییرات فنی
seasonal variations تغییرات فصلی
ranges دامه تغییرات
transaction file فایل تغییرات
rate of changes نرخ تغییرات
quantitative changes تغییرات کمی
incrementally تغییرات پلهای
ranged دامنه تغییرات
calculation variation انالیز تغییرات
calculus of variations حساب تغییرات
adiabetic changes تغییرات ادیابتیک
chance variations تغییرات تصادفی
f. and reflux تغییرات روزگار
depth varies عمق تغییرات
deflection shift تغییرات انحراف
coefficient of variation ضریب تغییرات
flux and reflux تغییرات زمانه
ranges دامنه تغییرات
ranged دامه تغییرات
range دامنه تغییرات
flux تغییرات پی در پی جریان
range دامه تغییرات
tolerance دامنه تغییرات
competence مهارت فنی
sport skill مهارت ورزشی
skill learning مهارت اموزی
proficiency مهارت تخصص
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
tactless بی مهارت بی سلیقه
seamanship مهارت در دریانوردی
tact کاردانی مهارت
skill level پایه مهارت
qualify کسب مهارت
qualifies کسب مهارت
manipulation انجام با مهارت
crafts مهارت نیرنگ
manual skill مهارت دستی
motor skill مهارت حرکتی
natatorial skill مهارت در شنا
fundamental skill مهارت بنیادی
combat proficiency مهارت رزمی
skill مهارت فنی
qualification مهارت فنی
fine skill مهارت فریف
expertness خبرویت مهارت
credential مهارت فنی
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
dauber نقاش بی مهارت
human skill مهارت انسانی
unskil ناشی بی مهارت
wet آدم بی مهارت
weed آدم بی مهارت
craft مهارت نیرنگ
wimp آدم بی مهارت
milquetoast آدم بی مهارت
mollycoddle آدم بی مهارت
weakling آدم بی مهارت
softie/softy آدم بی مهارت
wuss(y) آدم بی مهارت
sissy آدم بی مهارت
salesmanship مهارت در فروشندگی
versatility روانی مهارت
cissy آدم بی مهارت
namby-pamby آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
pussy [Am E] آدم بی مهارت
weenie [Am E] آدم بی مهارت
qualification مهارت فنی
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
qualification کسب مهارت
jessy آدم بی مهارت
jessie آدم بی مهارت
electrodermal changes تغییرات برقی پوست
innovated تغییرات واصلاحاتی دادن در
Fundamental ( radical) changes. تغییرات اساسی وعمده
innovate تغییرات واصلاحاتی دادن در
parabolic variation تغییرات سهمی شکل
minimal changes method روش کمترین تغییرات
modular range دامنه تغییرات مدول
flux گداز تغییرات پی درپی
touch up <idiom> اصلاح کردن تغییرات
go through changes <idiom> گرفتار تغییرات شدن
innovates تغییرات واصلاحاتی دادن در
calculus of variations حساب تغییرات [ریاضی]
variational calculus حسابان تغییرات [ریاضی]
cataplasia تغییرات قهقهرایی در سلول
calculus of variations حسابان تغییرات [ریاضی]
aspect change تغییرات منظری هدف
variational calculus حساب تغییرات [ریاضی]
innovating تغییرات واصلاحاتی دادن در
revolutionizing تغییرات اساسی دادن
revolutionizes تغییرات اساسی دادن
revolutionised تغییرات اساسی دادن
wind shear تغییرات سمتی باد
revolutionises تغییرات اساسی دادن
revolutionising تغییرات اساسی دادن
revolutionize تغییرات اساسی دادن
revolutionized تغییرات اساسی دادن
master کسب مهارت کردن
mastered کسب مهارت کردن
masters کسب مهارت کردن
surfmanship مهارت در موج سواری
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
facileness مهارت عدم ثبات
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
skill level پایه مهارت فنی
fine art هر مهارت هنری وفریف
showboating نمایش دادن مهارت
skill مهارت عملی داشتن
seaman ship مهارت در راندن قایق
wonderwork کار عجیب مهارت
qualification record پرونده مهارت فنی
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
spiller خوش شانسی نه مهارت
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
conveyancing مدیریت از روی مهارت
crawling peg تغییرات جزئی در نرخ ارز
meteoropathy حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
apraxic وابسته به تغییرات بافتی مغز
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
goechemical وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
aeromancy پیش بینی تغییرات هوا
stenothermy کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
total differential تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
atmosphere related syndrome [ARS] حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
apractic وابسته به تغییرات بافتی مغز
sounding rocket موشک اکتشاف تغییرات جوی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com