| Total search result: 201 (20 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| Could you repeat what you said, please? |
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟ |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . |
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] . |
fractal <adv.> <noun> |
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد |
| repeat |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
| repeats |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
| Please check the ... |
لطفا ... را کنترل کنید. |
| Full tank, please. |
لطفا باک را پر کنید. |
| Please check the water. |
لطفا آب را کنترل کنید. |
| Please heat up my food. |
لطفا" غذایم را داغ کنید |
| Please consider my suggestion. |
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید |
| Please don't wake me until 9 o'clock! |
لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید! |
| Please call the police. |
لطفا پلیس را خبر کنید. |
| Please check the oil. |
لطفا روغن را کنترل کنید. |
| Please get it off ! [Please clean it up !] |
لطفا این را پاک کنید ! |
| Please have my bill ready. |
لطفا صورتحسابم را آماده کنید. |
| Please sign here. |
لطفا اینجا را امضا کنید. |
| Please check the battery. |
لطفا باطری را کنترل کنید. |
| Please open this bag. |
لطفا این کیف را باز کنید. |
| Move along, please! [in a crowd] |
لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی] |
| Please partake of this meal . |
لطفا" از این غذا صرف کنید |
| Please check the spear tyre, too. |
لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید. |
| repeats |
تکرار کنید |
| repeat |
تکرار کنید |
| Please warm up this milk . warm and sincere greetings . |
لطفا" این شیر را قدری گرم کنید |
| loops |
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود |
| looped |
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود |
loop |
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود |
| Would you call the head waiter, please? |
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟ |
| Would you change the tyre please? |
آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟ |
| Take this luggage to the taxi, please. |
لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید. |
| Would you change the lamp please? |
آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟ |
| Would you post this for me, please? |
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟ |
| Take this luggage to the bus, please. |
لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید. |
| Please supply the facts relevant to the case. |
لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید |
Come again <idiom> |
دوباره تکرار کن. |
| seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| ibidem |
تکرار میشود |
| cyclic |
عملی که مرتب تکرار میشود |
| iterative process |
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد |
| echolalia |
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود |
| that will be the day <idiom> |
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد |
| typematic |
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد |
| for next loop |
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند |
| endless |
بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود |
| brush up on something <idiom> |
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده |
| the man to whom you spoke |
مردی که باوسخن گفتید |
| controlling |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| controls |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| control |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| leitmotif |
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری |
| leitmotive |
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری |
| Things will turn out all right! |
همه چیز دوباره خوب میشود! |
| right |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| righted |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| righting |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| holds |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله |
| hold |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله |
| retracing |
ردپای چیزی را دوباره گرفتن |
| retrace |
ردپای چیزی را دوباره گرفتن |
| second thought <idiom> |
دوباره به چیزی فکر کردن |
| retraced |
ردپای چیزی را دوباره گرفتن |
| retraces |
ردپای چیزی را دوباره گرفتن |
| refresh |
تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود |
| refreshed |
تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود |
| refreshes |
تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود |
| persistent offender |
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود |
| think better of <idiom> |
رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر |
Back to the drawing board <idiom> |
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد] |
| quotes |
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع |
| quote |
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع |
| quoted |
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع |
| loops |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
| looped |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
loop |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
| repeater coil |
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار |
| destination |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| destinations |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| destructive addition |
عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد |
| recidivism |
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی |
| repeat |
تکرار کردن تکرار شدن |
| repeats |
تکرار کردن تکرار شدن |
| he knows a thing or two |
یک چیزی سرش میشود |
Thanks for calling back. |
با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.] |
| adding |
اضافه کنید زیاد کنید |
add |
اضافه کنید زیاد کنید |
| adds |
اضافه کنید زیاد کنید |
| connexions |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
| connection |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
| disposable |
چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود |
| deusexmachina |
شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود |
| dedicatee |
کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود |
| prescan |
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید |
| nine days wonder |
چیزی که جند صباحی تازگی داردو پس از ان زودفراموش میشود |
| revived |
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن |
| revive |
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن |
| revives |
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن |
| reeducate |
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن |
| dragrope |
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود |
| unregenerated |
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار |
| reship |
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن |
| unregenerate |
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار |
| deletion |
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |
| regaining |
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به |
| regain |
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به |
| regained |
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به |
| regains |
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به |
| top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
| reactive mode |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
| electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
| screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| reopened |
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل |
| reopening |
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل |
| reopens |
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل |
| reopen |
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل |
| gyro repeater |
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو |
| import |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| imported |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| importing |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| graciously |
لطفا" |
| patronizingly |
لطفا |
| prithee |
لطفا |
| Please stand up ! |
لطفا" بایستید ! |
| With milk, please. |
لطفا با شیر. |
| Your passport, please. |
لطفا گذرنامتان. |
| Tickets, please. |
لطفا بلیت. |
| deigned |
لطفا پذیرفتن |
| deign |
لطفا پذیرفتن |
| vouchsafing |
لطفا حاضرشدن |
| vouchsafes |
لطفا حاضرشدن |
| vouchsafed |
لطفا حاضرشدن |
| deigning |
لطفا پذیرفتن |
| deigns |
لطفا پذیرفتن |
| vouchsafe |
لطفا حاضرشدن |
| redintegrate |
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن |
| I'd like breakfast, please. |
لطفا صبحانه میخواهم. |
| I'd like a dessert, please. |
لطفا دسر میخواهم. |
| PLease let me know(notiffy me). |
لطفا" به من خبر بدهید |
| please |
سرگرم کردن لطفا |
| Stand back, please ! |
لطفا"عقب با یستید |
| The bill, please. |
لطفا صورت حساب. |
| Something light, please. |
لطفا یک چیز سبک. |
| Please let me know. |
لطفا"به من اطلاع دهید |
| Some sugar, please. |
لطفا مقداری شکر. |
| No milk, please. |
لطفا بدون شیر. |
| Please make yourself comfortable. |
لطفا" راحت باشید |
| pleases |
سرگرم کردن لطفا |
| Please come down(downstairs). |
لطفا"بفرمایید پایین |
| kindly |
لطفا از روی مرحمت |
| Please fetch the book. |
لطفا"بروکتاب رابیاور |
| Hold the line, please! |
لطفا گوشی را نگه دارید! |
| Please reply as a matter of urgency. |
لطفا فوری پاسخ دهید. |
| condescendingly |
ازروی فروتنی یامهربانی لطفا |
| A pot of tea for 4, please. |
لطفا یک قوری چایی 4 نفره. |
| Please do not touch! |
لطفا دست نزن [نزنید] ! |
| A ticket to Bath, please. |
لطفا یک بلیت به شهر باته. |
| I want one of these please. |
لطفا من یکی از اینها را میخواهم. |
| I'd like a cup of coffee, please. |
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم. |
| Stop here, please. |
لطفا همینجا نگه دارید. |
| Please get me a taxi. |
لطفا یک تاکسی برایم بگیرید. |
| Please give me this one . |
این یکی را لطفا" بدهید |
| Please let me in on your affairs . |
لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید |
| Please pass round the fruit . |
لطفا" میوه را دور بگردانید |
| Please answer the telephone. |
لطفا" جواب تلفن را بدهید |
| Please keep me posted(informed). |
لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید ) |
| Please write down your new address . |
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید |
| Please turn left now. |
لطفا حالا شما به چپ بپیچید. |
| Please show me the way out I'll show you ! |
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید |
| echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
| traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| Can you give me the key, please? |
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟ |
| Two coffees please . |
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید ) |
| A cup of tea with lemon, please. |
لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش. |