| Total search result: 201 (15 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| Could you repeat what you said, please?     | 
		میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] .     | 
		درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .   | 
		
	
		
		fractal <adv.> <noun>         | 
		شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد   | 
		
	
		
		| repeat     | 
		بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو   | 
		
	
		
		| repeats     | 
		بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو   | 
		
	
		
		| Please check the ...     | 
		لطفا ... را کنترل کنید.   | 
		
	
		
		| Full tank, please.     | 
		لطفا باک را پر کنید.   | 
		
	
		
		| Please check the water.     | 
		لطفا آب را کنترل کنید.   | 
		
	
		
		| Please heat up my food.     | 
		لطفا" غذایم را داغ کنید   | 
		
	
		
		| Please consider my suggestion.     | 
		لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید   | 
		
	
		
		| Please don't wake me until 9 o'clock!     | 
		لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!   | 
		
	
		
		| Please call the police.     | 
		لطفا پلیس را خبر کنید.   | 
		
	
		
		| Please check the oil.     | 
		لطفا روغن را کنترل کنید.   | 
		
	
		
		| Please get it off ! [Please clean it up !]     | 
		لطفا این را پاک کنید !   | 
		
	
		
		| Please have my bill ready.     | 
		لطفا صورتحسابم را آماده کنید.   | 
		
	
		
		| Please sign here.     | 
		لطفا اینجا را امضا کنید.   | 
		
	
		
		| Please check the battery.     | 
		لطفا باطری را کنترل کنید.   | 
		
	
		
		| Please open this bag.     | 
		لطفا این کیف را باز کنید.   | 
		
	
		
		| Move along, please! [in a crowd]     | 
		لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]   | 
		
	
		
		| Please partake of this meal .      | 
		لطفا" از این غذا صرف کنید   | 
		
	
		
		| Please check the spear tyre, too.     | 
		لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.   | 
		
	
		
		| repeats     | 
		تکرار کنید   | 
		
	
		
		| repeat     | 
		تکرار کنید   | 
		
	
		
		| Please warm up this milk .  warm and sincere greetings .      | 
		لطفا" این شیر را قدری گرم کنید   | 
		
	
		
		| loops     | 
		تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود   | 
		
	
		
		| looped     | 
		تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود   | 
		
	
		
		loop       | 
		تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود   | 
		
	
		
		| Would you call the head waiter, please?     | 
		لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟   | 
		
	
		
		| Would you change the tyre please?     | 
		آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟   | 
		
	
		
		| Take this luggage to the taxi, please.     | 
		لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.   | 
		
	
		
		| Would you change the lamp please?     | 
		آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟   | 
		
	
		
		| Would you post this for me, please?     | 
		ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟   | 
		
	
		
		| Take this luggage to the bus, please.     | 
		لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.   | 
		
	
		
		| Please supply the facts relevant to the case.      | 
		لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید   | 
		
	
		
		Come again <idiom>       | 
		دوباره تکرار کن.   | 
		
	
		
		| seconding     | 
		که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود   | 
		
	
		
		| seconded     | 
		که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود   | 
		
	
		
		| seconds     | 
		که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود   | 
		
	
		
		| second     | 
		که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود   | 
		
	
		
		| ibidem     | 
		تکرار میشود   | 
		
	
		
		| cyclic     | 
		عملی که مرتب تکرار میشود   | 
		
	
		
		| iterative process     | 
		فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد   | 
		
	
		
		| echolalia     | 
		تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود   | 
		
	
		
		| that will be the day <idiom>     | 
		چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد   | 
		
	
		
		| typematic     | 
		هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد   | 
		
	
		
		| for next loop     | 
		حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند   | 
		
	
		
		| endless     | 
		بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود   | 
		
	
		
		| brush up on something <idiom>     | 
		تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده   | 
		
	
		
		| the man to whom you spoke     | 
		مردی که باوسخن گفتید   | 
		
	
		
		| controlling     | 
		مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود   | 
		
	
		
		| controls     | 
		مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود   | 
		
	
		
		| control     | 
		مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود   | 
		
	
		
		| leitmotif     | 
		عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری   | 
		
	
		
		| leitmotive     | 
		عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری   | 
		
	
		
		| Things will turn out all right!     | 
		همه چیز دوباره خوب میشود!   | 
		
	
		
		| right     | 
		منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید   | 
		
	
		
		| righted     | 
		منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید   | 
		
	
		
		| righting     | 
		منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید   | 
		
	
		
		| holds     | 
		بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله   | 
		
	
		
		| hold     | 
		بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله   | 
		
	
		
		| retracing     | 
		ردپای چیزی را دوباره گرفتن   | 
		
	
		
		| retrace     | 
		ردپای چیزی را دوباره گرفتن   | 
		
	
		
		| second thought <idiom>     | 
		دوباره به چیزی فکر کردن   | 
		
	
		
		| retraced     | 
		ردپای چیزی را دوباره گرفتن   | 
		
	
		
		| retraces     | 
		ردپای چیزی را دوباره گرفتن   | 
		
	
		
		| refresh     | 
		تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود   | 
		
	
		
		| refreshed     | 
		تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود   | 
		
	
		
		| refreshes     | 
		تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود   | 
		
	
		
		| persistent offender     | 
		مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود   | 
		
	
		
		| think better of <idiom>     | 
		رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر   | 
		
	
		
		Back to the drawing board <idiom>       | 
		[زمانی  که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]   | 
		
	
		
		| quotes     | 
		تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع   | 
		
	
		
		| quote     | 
		تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع   | 
		
	
		
		| quoted     | 
		تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع   | 
		
	
		
		| loops     | 
		بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود   | 
		
	
		
		| looped     | 
		بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود   | 
		
	
		
		loop       | 
		بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود   | 
		
	
		
		| repeater coil     | 
		سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار   | 
		
	
		
		| destination     | 
		محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود   | 
		
	
		
		| destinations     | 
		محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود   | 
		
	
		
		| destructive addition     | 
		عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد   | 
		
	
		
		| recidivism     | 
		تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی   | 
		
	
		
		| repeat     | 
		تکرار کردن تکرار شدن   | 
		
	
		
		| repeats     | 
		تکرار کردن تکرار شدن   | 
		
	
		
		| he knows a thing or two     | 
		یک چیزی سرش میشود   | 
		
	
		
		Thanks for calling back.       | 
		با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]   | 
		
	
		
		| adding     | 
		اضافه کنید زیاد کنید   | 
		
	
		
		add       | 
		اضافه کنید زیاد کنید   | 
		
	
		
		| adds     | 
		اضافه کنید زیاد کنید   | 
		
	
		
		| connexions     | 
		اتصال یا چیزی که متصل میشود   | 
		
	
		
		| connection     | 
		اتصال یا چیزی که متصل میشود   | 
		
	
		
		| disposable     | 
		چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود   | 
		
	
		
		| deusexmachina     | 
		شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود   | 
		
	
		
		| dedicatee     | 
		کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود   | 
		
	
		
		| prescan     | 
		خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید   | 
		
	
		
		| nine days wonder     | 
		چیزی که جند صباحی تازگی داردو پس از ان زودفراموش میشود   | 
		
	
		
		| revived     | 
		دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن   | 
		
	
		
		| revive     | 
		دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن   | 
		
	
		
		| revives     | 
		دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن   | 
		
	
		
		| reeducate     | 
		دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن   | 
		
	
		
		| dragrope     | 
		طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود   | 
		
	
		
		| unregenerated     | 
		دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار   | 
		
	
		
		| reship     | 
		دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن   | 
		
	
		
		| unregenerate     | 
		دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار   | 
		
	
		
		| deletion     | 
		روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد   | 
		
	
		
		| regaining     | 
		دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به   | 
		
	
		
		| regain     | 
		دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به   | 
		
	
		
		| regained     | 
		دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به   | 
		
	
		
		| regains     | 
		دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به   | 
		
	
		
		| top     | 
		روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی   | 
		
	
		
		| reactive mode     | 
		حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود   | 
		
	
		
		| electronic     | 
		مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند   | 
		
	
		
		| screened     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| screens     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| screen     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| screening, screenings     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| sector     | 
		دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود   | 
		
	
		
		| sectors     | 
		دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود   | 
		
	
		
		| universal     | 
		آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود   | 
		
	
		
		| reopened     | 
		دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل   | 
		
	
		
		| reopening     | 
		دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل   | 
		
	
		
		| reopens     | 
		دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل   | 
		
	
		
		| reopen     | 
		دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل   | 
		
	
		
		| gyro repeater     | 
		تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو   | 
		
	
		
		| import     | 
		1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود   | 
		
	
		
		| imported     | 
		1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود   | 
		
	
		
		| importing     | 
		1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود   | 
		
	
		
		| graciously     | 
		لطفا"   | 
		
	
		
		| patronizingly     | 
		لطفا   | 
		
	
		
		| prithee     | 
		لطفا   | 
		
	
		
		| Please stand up !     | 
		لطفا" بایستید !   | 
		
	
		
		| With milk, please.     | 
		لطفا با شیر.   | 
		
	
		
		| Your passport, please.     | 
		لطفا گذرنامتان.   | 
		
	
		
		| Tickets, please.     | 
		لطفا بلیت.   | 
		
	
		
		| deigned     | 
		لطفا پذیرفتن   | 
		
	
		
		| deign     | 
		لطفا پذیرفتن   | 
		
	
		
		| vouchsafing     | 
		لطفا حاضرشدن   | 
		
	
		
		| vouchsafes     | 
		لطفا حاضرشدن   | 
		
	
		
		| vouchsafed     | 
		لطفا حاضرشدن   | 
		
	
		
		| deigning     | 
		لطفا پذیرفتن   | 
		
	
		
		| deigns     | 
		لطفا پذیرفتن   | 
		
	
		
		| vouchsafe     | 
		لطفا حاضرشدن   | 
		
	
		
		| redintegrate     | 
		دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن   | 
		
	
		
		| I'd like breakfast, please.     | 
		لطفا صبحانه میخواهم.   | 
		
	
		
		| I'd like a dessert, please.     | 
		لطفا دسر میخواهم.   | 
		
	
		
		| PLease let me know(notiffy me).     | 
		لطفا" به من خبر بدهید   | 
		
	
		
		| please     | 
		سرگرم کردن لطفا   | 
		
	
		
		| Stand back, please !     | 
		لطفا"عقب با یستید   | 
		
	
		
		| The bill, please.     | 
		لطفا صورت حساب.   | 
		
	
		
		| Something light, please.     | 
		لطفا یک چیز سبک.   | 
		
	
		
		| Please let me know.     | 
		لطفا"به من اطلاع دهید   | 
		
	
		
		| Some sugar, please.     | 
		لطفا مقداری شکر.   | 
		
	
		
		| No milk, please.     | 
		لطفا بدون شیر.   | 
		
	
		
		| Please make yourself  comfortable.     | 
		لطفا" راحت باشید   | 
		
	
		
		| pleases     | 
		سرگرم کردن لطفا   | 
		
	
		
		| Please come down(downstairs).     | 
		لطفا"بفرمایید پایین   | 
		
	
		
		| kindly     | 
		لطفا از روی مرحمت   | 
		
	
		
		| Please fetch the book.      | 
		لطفا"بروکتاب رابیاور    | 
		
	
		
		| Hold the line, please!     | 
		لطفا گوشی را نگه دارید!   | 
		
	
		
		| Please reply as a matter of urgency.     | 
		لطفا فوری پاسخ دهید.   | 
		
	
		
		| condescendingly     | 
		ازروی فروتنی یامهربانی لطفا   | 
		
	
		
		| A pot of tea for 4, please.     | 
		لطفا یک قوری چایی 4 نفره.   | 
		
	
		
		| Please do not touch!     | 
		لطفا دست نزن [نزنید] !   | 
		
	
		
		| A ticket to Bath, please.     | 
		لطفا یک بلیت به شهر باته.   | 
		
	
		
		| I want one of these please.     | 
		لطفا من یکی از اینها را میخواهم.   | 
		
	
		
		| I'd like a cup of coffee, please.     | 
		لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.   | 
		
	
		
		| Stop here, please.     | 
		لطفا همینجا نگه دارید.   | 
		
	
		
		| Please get me a taxi.     | 
		لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.   | 
		
	
		
		| Please give me this one .      | 
		این یکی را لطفا" بدهید   | 
		
	
		
		| Please let me in on your affairs .      | 
		لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید   | 
		
	
		
		| Please pass round the fruit .      | 
		لطفا" میوه را دور بگردانید   | 
		
	
		
		| Please answer the telephone.     | 
		لطفا" جواب تلفن را بدهید   | 
		
	
		
		| Please keep me posted(informed).     | 
		لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )   | 
		
	
		
		| Please write down your new address .      | 
		لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید   | 
		
	
		
		| Please turn left now.     | 
		لطفا حالا شما به چپ بپیچید.   | 
		
	
		
		| Please show me the way out I'll show you !     | 
		لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید   | 
		
	
		
		| echoed     | 
		هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود   | 
		
	
		
		| echo     | 
		هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود   | 
		
	
		
		| echoes     | 
		هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود   | 
		
	
		
		| echoing     | 
		هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود   | 
		
	
		
		| forms     | 
		ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود   | 
		
	
		
		| form     | 
		ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود   | 
		
	
		
		| formed     | 
		ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود   | 
		
	
		
		| perfoliate     | 
		درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود   | 
		
	
		
		| traces     | 
		نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود   | 
		
	
		
		| traced     | 
		نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود   | 
		
	
		
		| averaging     | 
		متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود   | 
		
	
		
		| trace     | 
		نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود   | 
		
	
		
		| averages     | 
		متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود   | 
		
	
		
		| averaged     | 
		متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود   | 
		
	
		
		| average     | 
		متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود   | 
		
	
		
		| load     | 
		برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود   | 
		
	
		
		| loads     | 
		برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود   | 
		
	
		
		| softer     | 
		دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود   | 
		
	
		
		| softest     | 
		دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود   | 
		
	
		
		| dummy     | 
		متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود   | 
		
	
		
		| dummies     | 
		متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود   | 
		
	
		
		| soft     | 
		دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود   | 
		
	
		
		| Can you give me the key, please?     | 
		لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟   | 
		
	
		
		| Two coffees please .      | 
		لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )    | 
		
	
		
		| A cup of tea with lemon, please.     | 
		لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.   |