Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
armed mine
مین اماده انفجار
poised mine
مین اماده انفجار
Search result with all words
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
detonative
اماده انفجار
supercritical
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
Other Matches
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
ramp alert
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
laager
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
brisance
انفجار
blow out
انفجار
detonation
انفجار
blow-up
انفجار
displosion
انفجار
blow-ups
انفجار
explosion
انفجار
eruption
انفجار
detonations
انفجار
blow up
انفجار
pop
انفجار
burst
انفجار
explosions
انفجار
plosion
انفجار
bursts
انفجار
blast
انفجار
pops
انفجار
popped
انفجار
blasting
انفجار
blasts
انفجار
blastment
انفجار
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
bust
انفجار ترکیدگی
yields
بازده انفجار
busted
انفجار ترکیدگی
dead center ignition
نقطه انفجار
busting
انفجار ترکیدگی
aerial burst
انفجار هوایی
crepitation
انفجار مکرر
explosive
قابل انفجار
explosive force
نیروی انفجار
yielded
بازده انفجار
busts
انفجار ترکیدگی
countermining
انفجار ضد مین
burst wave
موج انفجار
atom samshing
انفجار اتمی
big bang
انفجار بزرگ
blast effect
اثر انفجار
blast wave
موج انفجار
blasting machine
دستگاه انفجار
blow out
سوختن انفجار
crater
قیف انفجار
bursting set
محل انفجار
swooper
انفجار دار
combustion chamber
اطاق انفجار
misfire
گیر در انفجار
misfired
گیر در انفجار
misfires
گیر در انفجار
time of disintegration
زمان انفجار
combustiblity
قابلیت انفجار
ignitor
وسیله انفجار
sympathetic detonation
انفجار القایی
craters
قیف انفجار
outbursts
انفجار غضب
high order detonation
انفجار شدید
detonation
انفجار ناگهانی
fire time
زمان انفجار
detonation
انفجار ضربهای
detonations
انفجار ناگهانی
explosiveness
قابلیت انفجار
the force of the explosion
شدت انفجار
impact action
اثر انفجار
POW
صدای انفجار
population explosion
انفجار جمعیت
blast
صدای انفجار
blast
ضربه انفجار
lead in
مداررابط انفجار
information explosion
انفجار اطلاعات
inexplosive
غیرقابل انفجار
blasts
صدای انفجار
outburst
انفجار غضب
blasts
ضربه انفجار
sonic boom
انفجار صوتی
sonic booms
انفجار صوتی
POWs
صدای انفجار
explosion proof
ازمایش- انفجار
yield
بازده انفجار
destruct system
سیستم انفجار
detonable
قابل انفجار
detonatable
قابل انفجار
crackled
صدای انفجار پی در پی
crackle
صدای انفجار پی در پی
detonating slab
مسیر انفجار
detonation cord
سیم انفجار
gust
انفجار فوت
gusts
انفجار فوت
detonation charge
خرج انفجار
crackles
صدای انفجار پی در پی
explosive energy
قدرت انفجار
explosive force
قدرت انفجار
detonations
انفجار ضربهای
explosimeter
انفجار سنج
explosion proof
پوشش ضد انفجار
explosion hazard
خطر انفجار
implosion
انفجار از داخل
impacts
اثر ترکش انفجار
afterwinds
باد بعد از انفجار
atomic time
زمان انفجار اتمی
burst
منفجر کردن انفجار
blastment
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
burst
انفجار منفجر شدن
low order
انفجار کند یا ناقص
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
bursts
منفجر کردن انفجار
bursts
انفجار منفجر شدن
atom samsher
دستگاه انفجار اتمی
impact
اثر ترکش انفجار
detonating
ترکاننده وابسته به انفجار
contact fire
انفجار در اثر تماس
explosive range
گستره انفجار پذیری
subsidiary
عمق دهنده به انفجار
service mine
مین قابل انفجار
breech chamber
محفظه خرج انفجار
flex x
خرج انفجار ورقهای
flex x
خرج انفجار کتابی
crepitate
انفجار پی درپی کردن
high order detonation
انفجار انی وکامل
powder keg
چیز قابل انفجار
late time
زمان سکته انفجار
subsidiaries
عمق دهنده به انفجار
explosives
مواد قابل انفجار
blast effect
اثر موج انفجار
powder kegs
چیز قابل انفجار
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
proximity fuze
فیوز مخصوص انفجار مرمی
fire time
زمان اجرای اتش یا انفجار
ice mine
مین مخصوص انفجار زیریخی
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
sofar
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
exudation
مواد پخش شونده در یک انفجار
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
strip
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
predictor
دستگاه محاسب زمان انفجار
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
acoustic circuit
مدار عکس العمل انفجار صوتی
afterwinds
باد مخالف جهت انفجار اتمی
discriminating circuit
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
fire in the hole
انفجار نزدیک است به جان پناه
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
countermining
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
yields
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackles
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
firing area
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackle
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
air alert warning
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
zero point
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
shock wave
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
sympathetic detonation
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
shock waves
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
looked
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
look
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
in the saddle
اماده
in store
اماده
lief
اماده
accoutred
اماده
ready made
اماده
in kelter
اماده
in gear
اماده
in full fig
اماده
in form
اماده
provided
اماده
equipped
اماده
abler
اماده
ablest
اماده
sets
اماده
ready-made
اماده
accoutrements
اماده
yoi
اماده
prompts
اماده
stocked
اماده
supplied
اماده
readying
اماده
susceptible
اماده
minded
اماده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com