English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
telephone transmitter میکروفن تلفن کپسول دهنی
Other Matches
microphone capsule کپسول دهنی
ani سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howlers صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
oscular دهنی
transmitter دهنی
coprolalia بد دهنی
transmitters دهنی
telephone transmitter دهنی
microphones دهنی
embouchure دهنی
microphone دهنی
pan pipe ساز دهنی
mouth organs ارغنون دهنی
mouth organ ساز دهنی
post oral پشت دهنی
call someone names بد دهنی کردن
mouth organ ارغنون دهنی
mouth organs ساز دهنی
mental pabulum قوت دهنی
glycol الکل دهنی
pandean pipe ساز دهنی
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
microphone میکروفن
microphones میکروفن
built-in microphone میکروفن
telephony مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
bug میکروفن مخفی
bugs میکروفن مخفی
ribbon microphone میکروفن نواری
bugging میکروفن مخفی
microphone current جریان میکروفن
laryngophone میکروفن حنجرهای
microphone button تکمه میکروفن
microphone cable کابل میکروفن
microphone cable سیم میکروفن
microphone circuit مدار میکروفن
hydrophone میکروفن زیرابی
microphone battery باطری میکروفن
microphone connection اتصال میکروفن
He swears like a trooper. آدم بد دهنی است (فحش وناسزا می گوید )
capsule کپسول
capsules کپسول
cachet کپسول
microphone amplifier تقویت کننده میکروفن
low power microphone میکروفن با قدرت خروجی کم
microphone diagram ممبران یا دیاگرام میکروفن
bugged مجهز به میکروفن مخفی
telephone booths کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booth کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
theca پوشش کپسول
gas from cylinder گاز کپسول
gas bubbler کپسول گاز
microphone button کپسول میکروفون
acapsular بی حقه بدون کپسول
hand extinguisher کپسول اتش نشانی
high pressure cylinder کپسول فشار قوی
encapsulate بصورت کپسول دراوردن
encapsulates بصورت کپسول دراوردن
blasting cap کپسول دمندگی یا اتشباری
encapsulating بصورت کپسول دراوردن
air tank کپسول هوای غواصی
spermatophore کپسول یا کیسه منی
fire extinguishers کپسول اتش نشانی
fire extinguisher کپسول اتش نشانی
thecal دارای پوشش کپسول دار
capsular دارای خصوصیات کپسول مجوف
thecate دارای پوشش کپسول دار
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
buddy breathing شرکت 2 نفر در یک کپسول هوا در زیر اب
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
k valve شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
prill بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
septicidal مربوط به کپسول میوه که ازطول خود شکفته شود
j valve سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
phones تلفن تلفن زدن
phoning تلفن تلفن زدن
phone تلفن تلفن زدن
phoned تلفن تلفن زدن
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
stereophonic صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereos صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
pyxidium کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
calling dial صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
telephone operation طرز کار تلفن کار تلفن
gas bottle سیلندر گاز کپسول گاز
telephone تلفن
telephone operator تلفن چی
telephone circuit خط تلفن
telephone line خط تلفن
telephoned تلفن
telephone jack جک تلفن
telephones تلفن
operators تلفن چی
service man تلفن چی
telephone code کد تلفن
operator تلفن چی
phoning تلفن
phone تلفن
telephoning تلفن
phoned تلفن
phones تلفن
dataphone تلفن دادهای
radiotelephone تلفن بی سیم
repeating coil مبدل تلفن
residance telephone تلفن منزل
central office مرکز تلفن
hand set گوشی تلفن
switchboard مرکز تلفن
radio telephony تلفن بیسیم
switchboards مرکز تلفن
dataphone تلفن داده
radiophone تلفن بیسیم
extension telephone تلفن فرعی
photophone تلفن نوری
telephone charge هزینه تلفن
telephone channel کانال تلفن
to ring up تلفن کردن به
telephone cable کابل تلفن
telephone d. دفتر تلفن
handset تلفن در یک قطعه
handsets تلفن در یک قطعه
radio-telephone تلفن بی سیم
radio telephone تلفن بی سیم
telephone تلفن زدن
telephone تلفن کردن
telephones تلفن کردن
telephnone book دفتر تلفن
telephoned تلفن زدن
telephoned تلفن کردن
telephoning تلفن کردن
telephoning تلفن زدن
table telephone تلفن رومیزی
hottest خط تلفن مستقیم
radio-telephones تلفن بی سیم
boat telephone تلفن ساحلی
automatic telephone system تلفن خودکار
party line خط خصوصی تلفن
party lines خط خصوصی تلفن
headset گوشی سر تلفن
headsets گوشی سر تلفن
hot خط تلفن مستقیم
automatic telephone تلفن خودکار
sound powered telephone تلفن صوتی
speaking circuit مدار تلفن
hotter خط تلفن مستقیم
telephones تلفن زدن
telephone switching technique فن سوئیچینگ تلفن
telephony علم تلفن
telephore e. مرکز تلفن
toll exchange مرکز تلفن
call box اتاقک تلفن
call box کابین تلفن
call box کیوسک تلفن
call box تلفن صحرایی
call boxes اتاقک تلفن
call boxes کابین تلفن
receiver گوشی تلفن
receivers گوشی تلفن
telephone exchanges مرکز تلفن
telephone system سیستم تلفن
telephone exchange مرکز تلفن
ring تلفن زدن
ring تلفن حلقه
telephone transformer مبدل تلفن
telephoner تلفن کننده
call boxes کیوسک تلفن
call boxes تلفن صحرایی
hot line تلفن قرمز
phones تلفن کردن
phoned تلفن کردن
phone تلفن کردن
phoning تلفن کردن
hot lines تلفن قرمز
telephone book دفتر تلفن
telephone book راهنمای تلفن
telephone books دفتر تلفن
telephone books راهنمای تلفن
central تلفن چی مرکزی
address book دفترچه تلفن
call up <idiom> تلفن کردن
ring up <idiom> تلفن زدن
telephone directory کتاب تلفن
log شماره تلفن
extensions تلفن فرعی
extension تلفن فرعی
telephone equipment دستگاه تلفن
telephone equipment تجهیزات تلفن
telephone booth اتاقک تلفن
telephone fuse فیوز تلفن
autos شماره تلفن
telephone booth کیوسک تلفن
auto شماره تلفن
personal شماره تلفن ها
telephone cabin کیوسک تلفن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com