English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
knell ناقوس عزارا بصدا دراوردن صدای ضربه ناقوس
Other Matches
chiming صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimes صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chime صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
bell-cage [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
peal صدای ناقوس غریدن
peals صدای ناقوس غریدن
pealed صدای ناقوس غریدن
pealing صدای ناقوس غریدن
crack را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
cracks را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
bell ناقوس
gongs ناقوس
ring ناقوس
gong ناقوس
bells ناقوس
belfry برج ناقوس
peal ناقوس یا زنگ
campanile برج ناقوس
belfries برج ناقوس
bell-gable ناقوس خانه
pealed ناقوس یا زنگ
bell-cote ناقوس خانه
clocher برج ناقوس
tintinnabulation طنین ناقوس
peals ناقوس یا زنگ
passing bell ناقوس مرگ
bell tower برج ناقوس
pealing ناقوس یا زنگ
campanile محل ناقوس کلیسا
belfry برج ناقوس کلیسا
belfries برج ناقوس کلیسا
bell-chamber [اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
tolls طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolling طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
plucking بصدا دراوردن
plucks بصدا دراوردن
plucked بصدا دراوردن
pluck بصدا دراوردن
clangour جرنگ جرنگ طنین ناقوس ها
clangor جرنگ جرنگ طنین ناقوس ها
creaking صدای غوک دراوردن
squawk صدای اردک دراوردن
squawked صدای اردک دراوردن
squawks صدای اردک دراوردن
keck صدای قی کردن دراوردن
slurps صدای مکیدن دراوردن
cuckoo صدای فاخته دراوردن
creaks صدای غوک دراوردن
slurp صدای مکیدن دراوردن
slurping صدای مکیدن دراوردن
slurped صدای مکیدن دراوردن
creak صدای غوک دراوردن
creaked صدای غوک دراوردن
cuckoos صدای فاخته دراوردن
gongs صدای زنگ دراوردن
gong صدای زنگ دراوردن
POWs صدای ضربه
POW صدای ضربه
rumbled صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
rumbles صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
rumble صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grate صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
grated صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
grates صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
panatrope اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
plunk صدای تند وخشن دراوردن قار قار کردن
harp بصدا در اوردن
soundable بصدا در اوردنی
snip snap صدای تیک تیک دراوردن صدای تیک تیک
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
skirl صدای زیر صدای نی انبان
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
doffing دراوردن
doffs دراوردن
doff دراوردن
doffed دراوردن
to work out دراوردن
to take off دراوردن
to take out دراوردن
exsect دراوردن
to tread out دراوردن
renders دراوردن
scauper دراوردن
to fish out دراوردن
to fish up دراوردن
redact دراوردن
gill دراوردن
take out دراوردن
to hew up دراوردن
sickles دراوردن
sickle دراوردن
take off دراوردن
intromit دراوردن
to push out دراوردن
render دراوردن
wash out از پا دراوردن
rendered دراوردن
gouges دراوردن
gouging دراوردن
gouged دراوردن
gouge دراوردن
pug از بیخ دراوردن
unravels از گیر دراوردن
disjoint از مفصل دراوردن
soberly از مستی دراوردن
irradicate از ریشه دراوردن
sober از مستی دراوردن
pugs از بیخ دراوردن
disprison از زندان دراوردن
clearer از گمرک دراوردن
disillusionize ازشیفتگی دراوردن
disentomb از خاک دراوردن
disentanglement از اسارت دراوردن
aerated هوا دراوردن
aerate هوا دراوردن
disrobing لباس دراوردن
disrobes لباس دراوردن
disrobed لباس دراوردن
disrobe لباس دراوردن
thrill بتپش دراوردن
mocked تقلید دراوردن
mock تقلید دراوردن
thrills بتپش دراوردن
deblocking از بلوک دراوردن
declipping ازخشاب دراوردن
aerates هوا دراوردن
extrude ازقالب دراوردن
extruded ازقالب دراوردن
enthraled بغلامی دراوردن
draw in در حلقه دراوردن
take out of pledge از گرو دراوردن
branches شاخه دراوردن
branch شاخه دراوردن
enthral بغلامی دراوردن
form بشکل دراوردن
formed بشکل دراوردن
forms بشکل دراوردن
broach نوشابه دراوردن
broached نوشابه دراوردن
unravel از گیر دراوردن
enthraling بغلامی دراوردن
enthralled بغلامی دراوردن
unravelling از گیر دراوردن
unravelled از گیر دراوردن
unraveling از گیر دراوردن
unraveled از گیر دراوردن
extrudes ازقالب دراوردن
extruding ازقالب دراوردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com