Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
letters patent
نامه سرگشاده یا فرمانی که از طرف شاه به صاحب اختراعی داده شود
Other Matches
letters patent
نامه سرگشاده
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
opens
گشوده سرگشاده
open
گشوده سرگشاده
opened
گشوده سرگشاده
data dictionary
لغت نامه داده
data directory dictionary
فهرست لغت نامه داده ها
jointer
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
jussive
فرمانی
edictal
فرمانی
decretive
فرمانی
decretory
فرمانی
forgetive
اختراعی
inventional
اختراعی
excogitative
اختراعی
inventive
اختراعی
page out
فرایند رفت و برگشت نامه هایا داده از حافظه اصلی کامپیوتر به دیسک
command processor
سیستم عامل فرمانی
to perform a command
فرمانی را اجرا کردن
neologisms
لغت اختراعی نوواژه
neologism
لغت اختراعی نوواژه
franklin stove
بخاری اختراعی فرانکلین
software command language
زبان فرمانی نرم افزاری
self goverment
حکومت توده مردم خود فرمانی
aningenious artisan
افزار مندی که هوش اختراعی دارد
patent
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
load
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
loads
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
new marxism
مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
parallelling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searching storage
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
edict of emancipation
فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
tailed
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tails
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
owner
صاحب
owners
صاحب
master
صاحب
mastered
صاحب
masters
صاحب
ownerless
بی صاحب
lord
صاحب
padrone
صاحب
lords
صاحب
signatory
صاحب امضا
office-holder
صاحب مقام
seignior
صاحب تیول
beneficent
صاحب کرم
homeowners
صاحب خانه
homeowner
صاحب خانه
stray
جانور بی صاحب
restaurateur
صاحب رستوران
feudary
صاحب تیول
feudatory
صاحب تیول
straying
جانور بی صاحب
strays
جانور بی صاحب
licensee
صاحب جواز
free ball
توپ بی صاحب
shareholder
صاحب سهم
employer
صاحب کار
employers
صاحب کار
signatories
صاحب امضا
restaurateurs
صاحب رستوران
benefactor
صاحب خیر
Distinguished . Titled.
صاحب عنوان
laird
صاحب زمین
lairds
صاحب زمین
sovereign
صاحب سیادت
unowned
بی صاحب بیمالک
sovereigns
صاحب سیادت
benefactors
صاحب خیر
shop keeper
صاحب دکان
land lady
زن صاحب ملک
slaveholder
صاحب برده
landholder
صاحب ملک
housemother
زن صاحب خانه
titled
صاحب لقب
stock holder
صاحب سهم
industrialists
صاحب صنعت
housemothers
زن صاحب خانه
lessor
صاحب ملک
shipowner
صاحب کشتی
officer
صاحب منصب
innkeepers
صاحب مسافرخانه
grantee
صاحب امتیاز
titlist
صاحب سندمالکیت
officers
صاحب منصب
sharecropper
صاحب نسق
industrialist
صاحب صنعت
in power
صاحب مقام
licensees
صاحب جواز
in the saddle
صاحب اختیار
innkeeper
صاحب مسافرخانه
resolute
صاحب عزم
assayer
صاحب عیار
printer
صاحب چاپخانه
building owner
صاحب کار
permit holder
صاحب جواز
landowner
صاحب ملک
waif
مال بی صاحب
notary public
صاحب محضر
landowners
صاحب ملک
landladies
زن صاحب ملک
no man's land
سرزمین بی صاحب
landlady
زن صاحب ملک
stockholders
صاحب سهم
nursery man
صاحب قلمستان
of consequence
صاحب شان
printers
صاحب چاپخانه
clear-sighted
صاحب نظر
office-holders
صاحب مقام
manufacturers
صاحب کارخانه
owner of a property
صاحب ملک
manufacturer
صاحب کارخانه
planters
صاحب مزرعه
planter
صاحب مزرعه
officiary
صاحب منصب
inviolable
صاحب حرمت
monopolist
صاحب انحصار
master of the time
صاحب الزمان
concessioner
صاحب امتیاز
master
ارباب صاحب
stockholder
صاحب سهم
mastered
ارباب صاحب
shareholders
صاحب سهم
liege
صاحب تیول
licence owner
صاحب امتیاز
official
صاحب منصب
concessionaire
صاحب امتیاز
restauranteur
صاحب رستوران
concessionary
صاحب امتیاز
masters
ارباب صاحب
man of place
صاحب مقام
manufaturer
صاحب کارخانه
man of place
صاحب منصب
owned
صاحب چیزی بودن
owner's risk
ریسک صاحب کالا
pooh bah
صاحب چندین مقام
housemother
زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
placeman
صاحب منصب اداری
yachtsman
صاحب کشتی تفریحی
lord paramount
صاحب تیول عمده
mansion house
خانه صاحب تیول
newspapermen
صاحب وگرداننده روزنامه
own
صاحب چیزی بودن
prosecuting attorney
صاحب منصب پارکه
owns
صاحب چیزی بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com