English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
roll call نامیدن افراد
Other Matches
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
names نامیدن
nominating نامیدن
to call نامیدن
nominates نامیدن
style نامیدن
styled نامیدن
styles نامیدن
styling نامیدن
name نامیدن
nominate نامیدن
entitles نامیدن
entitling نامیدن
entitle نامیدن
denominate نامیدن
miscall غلط نامیدن
terming نامیدن لفظ
tact function کارکرد نامیدن
termed نامیدن لفظ
term نامیدن لفظ
misnam غلط نامیدن
names نامیدن نام بردن
name نامیدن نام بردن
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
paranomia اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
personnel افراد
trooping افراد
trooped افراد
troop افراد
enlisted personnel افراد
men افراد
enlistedman افراد
platoon جوخهء افراد
platoons جوخهء افراد
category طبقه افراد
liberty men افراد مرخصی
enlistee افراد داوطلب
head counts جمع افراد
enlisted personnel طبقه افراد
personnel status وضع افراد
service club باشگاه افراد
packed out پر و مملو از افراد
equal status persons افراد همپایه
withindoors افراد داخل
head count جمع افراد
top-level افراد عالیرتبه
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
filler personnel افراد جایگزینی
personal error خطاهای انفرادی افراد
part owners افراد شریک المال
close station افراد بدو مرخص
cimmerian افراد کشور فلمات
family size تعداد افراد خانواده
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
aptitude area حیطه قابلیت افراد
noncombatant افراد غیر نظامی
bachelor quarters منازل افراد مجرد
billet slip لوحه اسکان افراد
avast افراد به جای خود
billet slip کارت محلهای افراد
the common wealth of learning افراد اهل علم
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
commandos افراد نیروی مخصوص
morale روحیه افراد مردم
commando افراد نیروی مخصوص
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
top-level توسط افراد عالیرتبه
coachload افراد سوار بر درشکه
posse comitatus دسته افراد پلیس
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
target audience افراد مورد نظر
dependents افراد تحت تکفل
special olympics المپیک افراد استثنایی
receptee افراد مورد پذیرش
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
troops افراد قسمتها سربازان
rouse out بیدار کردن افراد
condemns محکوم کردن افراد
condemning محکوم کردن افراد
favouritism افراد مورد توجه
condemn محکوم کردن افراد
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
personal salute تیر سلام برای افراد
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
troop housing کوی درجه داران یا افراد
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
roll call حاضر و غایب کردن افراد
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
charters بین افراد دلالت کند
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
posses دسته افراد پلیس جماعت
posse دسته افراد پلیس جماعت
chartered بین افراد دلالت کند
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
chartering بین افراد دلالت کند
assembly محل بسیج افراد احتیاط
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
charter بین افراد دلالت کند
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
internees فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
internee فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
finance house شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
speeches که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
finance company شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
close corporation شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
people sniffer رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
protection عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
penalty kicker بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
shares یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
share یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
photographic dosimetry روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
frictional unemployment اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
controvrsism روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
expellee افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
generations مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
smalltalk یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
active list فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com