Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
pantechnicon
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
Other Matches
ostensory
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
scotland yard
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
ostensorium
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
monstrance
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
businesswomen
بازاری
nundinal
بازاری
market oriented
بازاری
emporetic
بازاری
businesswoman
بازاری
shoptald
صحبت بازاری
market value
ارزش بازاری
salework
کار بازاری
billingsgate
سخن بازاری
buyer's market
بازاری که درکنترل خریدارست
nonmarket activities
فعالیتهای غیر بازاری
analog
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
text
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
texts
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
tenors
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
the metropolis
لندن
London
لندن
competition
رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
competitions
رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
open market
بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
focussed
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
Fleet Street
جراید لندن
londoner
اهل لندن
In the very heart of london .
درقلب لندن
london ivy
دود و مه لندن
cockneys
اهل لندن
cockney
اهل لندن
seller's market
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
east end
قسمت شرقی لندن
we learnt from london that
از لندن خبر میرسد
Scotland
اداره اگاهی در لندن
Beefeater
نگهبان برج لندن
scotland yard
اداره کاراگاهی لندن
Beefeaters
نگهبان برج لندن
clearinghouse
موسسه تهاتری لندن انبار
general posr office
اداره مرکزی پست در لندن
london in size
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
What time does the train arrive in London?
چه وقت قطار به لندن می رسد؟
NDR
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
transpontine
واقع درجنوب رود تیمز در لندن
Does the train stop in London?
آیا قطار در لندن توقف دارد؟
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
Is this the right platform for the train to London?
آیا این سکوی قطار لندن است؟
inns of chancery
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
imperial institute
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
You have to change at London.
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
lombard street
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
unashamed
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
When will be supper?
کی شام میدهند؟
bigben
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
spadework
کاری که با بیل انجام میدهند
handbills
اعلانی که بدست مردم میدهند
handbill
اعلانی که بدست مردم میدهند
foy
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
boarding house
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
boarding houses
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
pigwash
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
pig's wash
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
baltic exchange
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
mohock
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
console table
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
sea pass
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
loving cup
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
haematogen
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
communicants
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
impo
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
communicant
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
monitored
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
images
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
screenful
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
monitor
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
pages
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
graphic
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
menu
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
paged
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
name part
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
intermezzo
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
menus
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
page
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
preview
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
animations
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
window
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
marching display
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
animation
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
texts
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
roll scroll
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
previews
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
pop down menu
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
screening, screenings
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
edited
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
screen
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
dress rehearsal
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
edit
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
screens
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
aquarium
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
wedding cake
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
aquaria
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
corody
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
animations
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
dotting
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
resolution
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
dot
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
format
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
non destructive cursor
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
resolutions
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
ansi
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
formats
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
wetzel
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
animation
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
area
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
areas
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
graphics
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
enhanced
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhance
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
high resolution bit mapped display
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
enhancing
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
mat
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
mats
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
composition and make up terminal
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
splash screen
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
snowed
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowing
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snows
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snow
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screens
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screened
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screening, screenings
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
alphanumeric
وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد
resolutions
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolution
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolutions
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
bread-boards
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
coffee-table book
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
coffee-table books
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
bread-board
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
trading stamp
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
resolution
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
mezereum
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
long pull
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
therein
دران
music stands
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
letter card
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
scrolls
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
data scope
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
industrial water
اب صنعتی
manufacturing
صنعتی
high wrought
صنعتی
technical
صنعتی
industrial
صنعتی
enhance
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhancing
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
divertissement
بالت یا نمایش بین پردههای نمایش
to put on the stage
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
thereabout
دران حدود
slideway
راهی که دران سر
therabout
دران حدود
offing
دران نزدیکی ها
airing cupboard
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com