English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
triple tongue نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
Other Matches
trachean نایی
reedier نایی
gular نایی
reediest نایی
reedy نایی
octachord نتهای هشت گانه
tracheary مربوط به نای نایی
tracheal مربوط به نای نایی
octave نتهای هشتگانه موسیقی
octaves نتهای هشتگانه موسیقی
sheet music نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
melody مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
MIDI file فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
triads سه تایی
diphyletic دو تایی
senary شش تایی
triplet سه تایی
n ary N تایی
n adic N تایی
trinal سه تایی
nines نه تایی
triplex سه تایی
trinary سه تایی
trine سه تایی
ternate سه تایی
nine نه تایی
triad سه تایی
ternal سه تایی
ternary سه تایی
quadrupling چهار تایی
fourteen چهارده تایی
quintuplets پنج تایی
trilogy گروه سه تایی
quintuplet پنج تایی
terns یک دسته سه تایی
leash دسته سه تایی
fourteener چهارده تایی
triad مجموعه سه تایی
tern یک دسته سه تایی
triads مجموعه سه تایی
leashes دسته سه تایی
trilogies گروه سه تایی
quadruples چهار تایی
duodecimal دوازده تایی
sexagenary شصت تایی
sexagesimal شصت تایی
ternary alloy الیاژ سه تایی
ternary mixture مخلوط سه تایی
threescore شصت تایی
triform شکل سه تایی
triploidy حالت سه تایی
troika هر دسته سه تایی
tuple چند تایی
septimal هفت تایی
qyaternary چهار تایی
duodenary دوازده تایی
ennead دسته نه تایی
lao زبان تایی
lao مردم تایی
laotian مردم تایی
n ary operator عملگر N تایی
nonary گروه نه تایی
quadric چهار تایی
quinquepartite پنج تایی
vigesimal بیست تایی
quadrupled چهار تایی
trios سه نفری سه تایی
trio سه نفری سه تایی
quintets پنج تایی
quintet پنج تایی
quadruple چهار تایی
ogdoad گروه هشت تایی
go dan kumite مبارزه با ضربههای 5 تایی
pentad دسته پنج تایی
gleek یکجوربازی سه تایی درورق سه اس
octad گروه هشت تایی
pentagram شکل پنج تایی
stephan quintet پنج تایی استفان
ternary سومین گروه سه تایی
ternate سومین گروه سه تایی
triform دارای شکل سه تایی
trigon سه حالتی ستاره سه تایی
quadripartite چهار تایی چهارسویی
fleetly بسرعت
rapidily بسرعت
snacks بسرعت
rapidly بسرعت
hardest بسرعت
full tilt بسرعت
snack بسرعت
harder بسرعت
hard بسرعت
quickly بسرعت
likea بسرعت
laotian اهل لائوس زبان تایی
nineteens نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
nineteen نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
fleet بسرعت گذشتن
snipping بسرعت قاپیدن
sweep بسرعت گذشتن از
dashed بسرعت رفتن
flee بسرعت رفتن
fleeing بسرعت رفتن
flees بسرعت رفتن
dash بسرعت رفتن
dashes بسرعت رفتن
skyrocket بسرعت بالابردن
scuttled بسرعت دویدن
at a great rat بسرعت زیاد
snipped بسرعت قاپیدن
mushroomed بسرعت رویاندن
scuttle بسرعت دویدن
fleets بسرعت گذشتن
skyrocketed بسرعت بالابردن
scuttling بسرعت دویدن
skyrocketing بسرعت بالابردن
whish بسرعت گذشته
scuttles بسرعت دویدن
mushroom بسرعت رویاندن
mushrooms بسرعت رویاندن
snip بسرعت قاپیدن
mushrooming بسرعت رویاندن
skyrockets بسرعت بالابردن
icosi پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
quincunx ارایش پنج تایی گل یابرگ گیاه
hexadecimal notation نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hex نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
snowballing بسرعت زیاد شدن
dashed بسرعت انجام دادن
vamoose بسرعت عازم شدن
scurries بسرعت حرکت دادن
scram بسرعت دور شدن
scurried بسرعت حرکت دادن
whomp up بسرعت تهیه کردن
dashes بسرعت انجام دادن
scrams بسرعت دور شدن
light out بسرعت ترک کردن
snowballs بسرعت زیاد شدن
post haste بسرعت شتاب فراوان
quick freeze بسرعت سرد کردن
dash بسرعت انجام دادن
coursed بسرعت حرکت دادن
course بسرعت حرکت دادن
snowballed بسرعت زیاد شدن
sonic وابسته بسرعت صوت
snowball بسرعت زیاد شدن
scurrying بسرعت حرکت دادن
scurry بسرعت حرکت دادن
full drive بسرعت هرچه تمامتر
jink بسرعت حرکت کردن
hand over fist بسرعت وبمقدار زیاد
swoop بسرعت پایین امدن
swooped بسرعت پایین امدن
swooping بسرعت پایین امدن
mushrooms بسرعت ایجاد کردن
mushrooming بسرعت ایجاد کردن
mushroomed بسرعت ایجاد کردن
mushroom بسرعت ایجاد کردن
courses بسرعت حرکت دادن
swoops بسرعت پایین امدن
streaks بسرعت حرکت کردن
darted بسرعت حرکت کردن
dart بسرعت حرکت کردن
jink بسرعت چرخ زدن
darting بسرعت حرکت کردن
streak بسرعت حرکت کردن
streaked بسرعت حرکت کردن
streaking بسرعت حرکت کردن
precipitating شتاباندن بسرعت عمل کردن
quickie چیزیکه بسرعت انجام شود
quickies چیزیکه بسرعت انجام شود
precipitated شتاباندن بسرعت عمل کردن
popped بسرعت عملی انجام دادن
pops بسرعت عملی انجام دادن
pop بسرعت عملی انجام دادن
precipitate شتاباندن بسرعت عمل کردن
precipitates شتاباندن بسرعت عمل کردن
skirl بسرعت باد فرار کردن
booms بسرعت درقیمت ترقی کردن
quicky چیزیکه بسرعت انجام شود
race مسابقه دادن بسرعت رفتن
races مسابقه دادن بسرعت رفتن
raced مسابقه دادن بسرعت رفتن
booming بسرعت درقیمت ترقی کردن
boomed بسرعت درقیمت ترقی کردن
boom بسرعت درقیمت ترقی کردن
zoom وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zooms وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
slipcover پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
piss off <idiom> بسرعت دور شدن [اصطلاح روزمره]
scooted بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
flying بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
improviser تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com