Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
English
Persian
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
Other Matches
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
close in
نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
trompement
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
hits
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hit
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
loop drive
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
musub duchi
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
near all
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
stances
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
off target hit
ضربه بی ارزش شمشیرباز
time hit
ضربه شمشیرباز در ضد حمله
hit not valid
ضربه بی ارزش شمشیرباز
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
deciding
نزدیک به دروازه حریف
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
power forward
مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
headman
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
hear footsteps
عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
holding and hitting
گرفتن حریف و ضربه زدن
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hinders
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindering
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindered
جلوگیری از ضربه زدن حریف
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hinder
جلوگیری از ضربه زدن حریف
nears
نزدیک به ضربه
neared
نزدیک به ضربه
near-
نزدیک به ضربه
nearest
نزدیک به ضربه
nearing
نزدیک به ضربه
nearer
نزدیک به ضربه
near
نزدیک به ضربه
stationary tactics
دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
high sticking
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
hacked
ضربه خطای دست به بازوی حریف
hack
ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacks
ضربه خطای دست به بازوی حریف
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
pinning position
نزدیک به ضربه شدن
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
spearing
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
speared
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
spear
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
spears
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
under arm net shot
ضربه کوتاه از نزدیک تور
dab shot
ضربه ناگهانی از نزدیک تور
gimme
ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
squib kick
ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highs
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
clothesline
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
highest
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
knockout
با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
knockouts
با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
approaches
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
pop up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
half volley
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
take croquet
ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
lunged
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
appel
پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
dribbled
رد کردن توپ از حریف
mark
نشانه کردن حریف
dribbles
رد کردن توپ از حریف
marks
نشانه کردن حریف
clinches
بغل کردن حریف
dribbling
رد کردن توپ از حریف
clinched
بغل کردن حریف
clinch
بغل کردن حریف
clinching
بغل کردن حریف
put the ball on the floor
رد کردن توپ از حریف
dribble
رد کردن توپ از حریف
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
parried
دفع کردن حمله حریف
parry
دفع کردن حمله حریف
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
parrying
دفع کردن حمله حریف
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parries
دفع کردن حمله حریف
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
overplays
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to backtrack
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
to row back
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
sweat out
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
hip check
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
wraparound check
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
kneeing
خطای سد کردن راه حریف بازانو
overplaying
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplayed
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
overplay
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
causeway
جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
causeways
جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
approximate
نزدیک کردن
approximated
نزدیک کردن
approximates
نزدیک کردن
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
backsword man
شمشیرباز
fencer
شمشیرباز
jab
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
flea flicker
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabs
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabbed
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
rock gardens
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
aperture
اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
rock garden
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
By an inconceivable trick( trickery) .
با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد
wrongshipped
محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
apertures
اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
adduct
بمرکز نزدیک کردن
to trun to a
بصرفه نزدیک کردن
transverse adduction
نزدیک کردن افقی
clippings
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
spearing
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
to turn the tables on any one
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
spear
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
speared
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clips
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spears
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
line of attack
سینه شمشیرباز
foilist
شمشیرباز فویل
epeeist
شمشیرباز اپه
assault
یورش شمشیرباز
fencing position
گارد شمشیرباز
foilsman
شمشیرباز فویل
sabreur
شمشیرباز سابر
assaulted
یورش شمشیرباز
assaults
یورش شمشیرباز
penstock
لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
blanket policy
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com