English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
Other Matches
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
percentage نسبت یا درصد
percentages نسبت یا درصد
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
geometrical percentage درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
percentages درصد
centi- درصد
cents درصد
per cent درصد
cent- درصد
cent درصد
percent درصد
rate درصد
rates درصد
percentage درصد
point درصد
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
weight percent درصد وزنی
water content درصد رطوبت
percent salt درصد نمک
percentage برحسب درصد
percentages برحسب درصد
at % interest با بهره 21 درصد
rate نرخ [درصد]
volume percent درصد حجمی
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
what p do you receive? چند درصد می گیرد
surcharge درصد هزینههای اضافی
surcharges درصد هزینههای اضافی
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
trial rate درصد ازمایش یک محصول
percent از قرار صدی درصد
case fatality rate درصد مرگ و میر
odds-on دارای احتمال بیش از 5 درصد
pollen count درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen counts درصد گردههای گیاهی در هوا
optimum moisture content درصد رطوبت مناسب خاک
profit margin درصد سود از فروش خالص
moisture content درصد رطوبت موجود در خاک
one hyndred percent column graph نمودار یکصد درصد ستونی
profit margins درصد سود از فروش خالص
What percentage of the people are literate? چند درصد مردم با سواد هستند ؟
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volumes کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
highest تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mail box فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
export ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
exported ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
exporting ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
mailbox فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailboxes فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
Of this amount Europe's share is 20 percent. از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
percentile محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
30% down payment against bank guaranty ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
reservoir سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoirs سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
gradient درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
progressive rebate تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
incremental backup تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
macbinary سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
ammunition مهمات
munitions مهمات
ammo مهمات
munition مهمات
ordnance مهمات
ordnace مهمات
wrought اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
percentile یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
ammo zero مهمات تمام
ammunition chest جعبه مهمات
artillery ammunition مهمات توپخانه
separate ammunition مهمات مجزا
ammunition condition وضعیت مهمات
ammunition carrier خودرو مهمات کش
service ammunition مهمات رزمی
service ammunition مهمات جنگی
ammunition barricade بستههای مهمات
loads بارگیری مهمات
separate loading مهمات مجزا
lot نوبه مهمات
ammunition carrier مهمات بیار
ammunition credit سهمیه مهمات
load بارگیری مهمات
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
practice ammunition مهمات مشقی
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition pit چاله مهمات
ammunition handler متصدی مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
munitioneer مهمات ساز
ammunition lot نوبه مهمات
ammunition trains بنه مهمات
munitions of war مهمات جنگی
ammunition dump انبار مهمات
ammunition depot انبار مهمات
piggy back کیسه مهمات
armed ammunition مهمات مسلح
live ammunition مهمات جنگی
explosive ordnance مهمات منفجره
magazine انبار مهمات
blank ammunition مهمات مانوری
chemical ammunition مهمات شیمیایی
caves زاغه مهمات
live مهمات جنگی
inert ammunition مهمات مشقی
inert ammunition مهمات بی اثر
magazines انبار مهمات
lived مهمات جنگی
fixed ammunition مهمات ثابت
inert مهمات مشقی
ball ammunition مهمات مانوری
cook off گل کردن مهمات
bunkers زاغه مهمات
cave زاغه مهمات
tracer مهمات رسام
drill ammunition مهمات مشقی
tracers مهمات رسام
bunker زاغه مهمات
igloo space زاغههای مهمات
caisson صندوق مهمات
blank ammunition مهمات مشقی
caisson واگون مهمات
RLL encoding روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
rollover میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
downloadable نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
arsenals انبار مهمات جنگی
ammunition depot محل تدارک مهمات
prescribed load بار مهمات مجاز
paracaisson گاری مهمات کش دستی
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
ammunition day of supply روز اماد مهمات
ammo plus مهمات بیش از نصف
arsenal انبار مهمات جنگی
ordnance مهمات ساز وبرگ
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
ammo minus مهمات کمتر از نصف
lot number شماره نوبه مهمات
wracks قفسه مهمات و وسایل
wracked قفسه مهمات و وسایل
racks قفسه مهمات و وسایل
racked قفسه مهمات و وسایل
rack قفسه مهمات و وسایل
armed ammunition مهمات اماده انفجار
type load نوع بار مهمات
armement مهمات کشتی جنگی
destruction area منطقه تخریب مهمات
loading بارگیری مهمات درهواپیما
semifixed مهمات نیمه ثابت
type load نوع مهمات هواپیما
magazine space محوطه زاغه مهمات
igloo space زاغه بتونی مهمات
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
ammunition modification بهتر سازی مهمات
gun room مخزن مهمات درکشتی
ammunition point نقطه اماد مهمات
shell room انبار مهمات ناو
ammunition depot محل نگهداری مهمات
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
color codig علامت گذاری کردن مهمات
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com