English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
fuel air mixture ratio نسبت مخلوط سوخت و هوا
Search result with all words
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
best power mixture نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
Other Matches
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
popped سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
pop سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
pops سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
air/fuel ratio نسبت هوا به سوخت
weakest maintained ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
turbofan موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
best economy mixture نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
blend مخلوط
mixed مخلوط
confused مخلوط
blender مخلوط کن
blends مخلوط
compost مخلوط
mixtures مخلوط
blenders مخلوط کن
mixture مخلوط
mixers مخلوط کن
admixtion مخلوط
admixture مخلوط
macedoine مخلوط
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
blent مخلوط شد
mixer مخلوط کن
hash مخلوط
blending مخلوط
composite مخلوط
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
blend مخلوط امیختگی
laudanum مخلوط افیون
lean mixture مخلوط رقیق
mell مخلوط کردن
blend مخلوط کردن
mixer مخلوط کننده
miscible مخلوط شدنی
pug mill اسیای گل مخلوط کن
mixed crystal کریستال مخلوط
meddles مخلوط کردن
staff مخلوط سیمان و گچ
staffed مخلوط سیمان و گچ
meddled مخلوط کردن
meddle مخلوط کردن
mixed gas گاز مخلوط
mixed glue چسب مخلوط
staffs مخلوط سیمان و گچ
solid solution کریستال مخلوط
rich mix مخلوط پر مایه
terpenoid مخلوط باترپن
homogeneous mixture مخلوط همگن
porridge چیز مخلوط
hot mixer مخلوط کننده
mixture بتن مخلوط کن
immiscible مخلوط نشدنی
intermeddle مخلوط کردن
intercarrier beat زنه مخلوط
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
mixing مخلوط کردن
interlard مخلوط کردن
hash مخلوط کردن
weak mixture مخلوط ضعیف
melange مخلوط امیختگی
gas mixture مخلوط گاز
mixers مخلوط کننده
mixtures بتن مخلوط کن
syncrasy مخلوط کردن
ternary mixture مخلوط سه تایی
intercarrier buzz وزوز مخلوط
melt مخلوط کردن
powder mixer گرد مخلوط کن
unscourced wool پشم مخلوط
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
intermingling با هم مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
intermingled با هم مخلوط کردن
intermingle با هم مخلوط کردن
puddles مخلوط کردن
puddle مخلوط کردن
proportioner مخلوط کن شیمیایی
mixture control کنترل مخلوط
unadulterated مخلوط نشده
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
cryogen مخلوط سرمازا
melts مخلوط کردن
azeotropic mixture مخلوط همجوش
batch mixer مخلوط کن ضربهای
blent مخلوط کرد
admix مخلوط کردن
mingling مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
commix مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
concrete mix مخلوط بتن
confect مخلوط کردن
blends مخلوط کردن
blends مخلوط امیختگی
mixes امیزه مخلوط
mixes مخلوط ترکیبی
mix امیزه مخلوط
crab cocktail مخلوط خرچنگ
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
mix مخلوط ترکیبی
combustion سوخت
propellant سوخت
gasoline سوخت
catabolism سوخت
fuels سوخت
firing سوخت
stoker سوخت
propellants سوخت
power fuel سوخت
dissimilation سوخت
burner frame سوخت
fuel سوخت
fueled سوخت
fuelling سوخت
fuelled سوخت
agitation مخلوط کردن اشفتگی
brandy با کنیاک مخلوط کردن
miscible مخلوط شدنی امیزنده
olio مخلوط چیزدرهم ریخته
modulator لامپ مخلوط کننده
creoles دارای نژاد مخلوط
creole دارای نژاد مخلوط
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
organic silt مخلوط بامواد الی
mixer tube لامپ مخلوط کننده
mixed crude oil نفت خام مخلوط
mishmash مخلوط اش شله قلمکار
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
brandies با کنیاک مخلوط کردن
mixture of tar and bitumen مخلوط قطران و قیر
commingle بهم مخلوط کردن
mix مخلوط کردن ترکیب
mix امیختن مخلوط کردن
composite lightweight concrete بتن سبک مخلوط
harsh مخلوط بتن سفت
harsher مخلوط بتن سفت
harshest مخلوط بتن سفت
temper مخلوط کردن مزاج
tempered مخلوط کردن مزاج
frequency mixer مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
tempers مخلوط کردن مزاج
mixes امیختن مخلوط کردن
mixes مخلوط کردن ترکیب
ethylate بااتیل مخلوط کردن
complexly بطور پیچیده یا مخلوط
continous mixer مخلوط کننده دائمی
cross loading مخلوط کردن بارها
detrital cone مخلوط افکنه واریزهای
unalloyed غیر مخلوط خالص
dry blending مخلوط سازی خشک
shuffles بهم مخلوط کردن
shuffled بهم مخلوط کردن
shuffle بهم مخلوط کردن
etherize بااتر مخلوط کردن
mixer stage طبقه مخلوط کننده
shuffling بهم مخلوط کردن
immiscibility حالت مخلوط نشدنی
turn the mortar مخلوط کردن ملات
souse با ترشی مخلوط کردن
intercarrier sound system کانال صوتی مخلوط
batches اندازه مخلوط بتن
intermix در هم امیختن با هم مخلوط کردن
jet mixer مخلوط کننده با فشار اب
batch اندازه مخلوط بتن
burdens مخلوط کردن بار
burden مخلوط کردن بار
hc mixture مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
fuel engineering مهندسی سوخت
liquid fuel سوخت مایع
aviation fuel سوخت هواپیما
fuel tap شیر سوخت
refuelled سوخت گیری
fuel economy اقتصاد سوخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com