English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
modern system نظام جدید
Other Matches
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
imagism مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
system نظام
trends نظام
trend نظام
chucked سه نظام
military نظام
chucks سه نظام
chuck سه نظام
left d. نظام به چپ
systems نظام
socialism نظام اشتراکی
landlordism نظام اربابی
communist system نظام کمونیستی
price system نظام قیمت
jaw chuck سه نظام فک دار
conversational system نظام محاورهای
agrarian system نظام ارضی
action system نظام عمل
price system نظام قیمتی
credit system نظام اعتباری
incentive system نظام تشویقی
class system نظام طبقاتی
serfdom نظام رعیتی
serfdom نظام دهقانی
sensorium نظام حسی
code نظام نامه
hand operated chuck سه نظام دستی
serfdom system نظام سرفی
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
military مربوط به نظام
serfdom system نظام رعیتی
open system نظام باز
system نظام سیستم
dynamic system نظام پویا
systems نظام سیستم
chucks صفحه نظام
modern system نظام نوین
chucks دستگاه نظام
chucked صفحه نظام
mnemonic system نظام یادیار
mixed system نظام مختلط
chucked دستگاه نظام
miniature system خرده نظام
market system نظام بازار
chuck صفحه نظام
musculature نظام عضلانی
horseman سواره نظام
accounting system نظام حسابداری
communication system نظام ارتباطی
order نظام معماری
colonial system نظام استعماری
collectivism نظام اشتراکی
horse سواره نظام
cognitive system نظام شناختی
dragoons سواره نظام
dragoon سواره نظام
man power مشمولین نظام
closed system نظام بسته
infantry پیاده نظام
chuck دستگاه نظام
yeomanry سواره نظام
biological system نظام زیستی
binary system نظام دو نمادی
barter system نظام تهاتری
barter system نظام پایاپای
drill chuck سه نظام مته
double standard نظام دو معیاری
mechanism of the organ نظام تشکیلات
dual price system نظام دو قیمتی
banking system نظام بانکداری
economic system نظام اقتصادی
educational system نظام اموزشی
welfare system نظام رفاهی
centralized system نظام متمرکز
biosystem نظام زیستی
boring chuck سه نظام مته
chuck wrench اچار سه نظام
phonology نظام صوتی
military service نظام وفیفه
conscription نظام وفیفه
caste system نظام کاستی
feudalism نظام زمینداری
capitalist system نظام کاپیتالیسم
service نظام وفیفه
serviced نظام وفیفه
communism نظام اشتراکی
value system نظام ارزشها
factory system نظام کارخانهای
filing system نظام بایگانی
cutter chuck سه نظام فرز
tax system نظام مالیاتی
cavalry سواره نظام
systems analysis نظام شناسی
delusional system نظام هذیانی
taylorism نظام تیلور
systematization نظام دهی
social system نظام اجتماعی
exemption معافی نظام
regulations نظام نامه
the military profession کار نظام
underdetermined system نظام نامعین
foot infantry پیاده نظام
skirmisher پیاده نظام
system dynamics پویائی نظام
gold standard نظام پولی طلا
conscript مشمول نظام کردن
society نظام اجتماعی گروه
societies نظام اجتماعی گروه
gold currency system نظام پولی طلا
dogface سرباز پیاده نظام
military service خدمت نظام وفیفه
conscripted مشمول نظام کردن
conscripting مشمول نظام کردن
conscripts مشمول نظام کردن
dough boy سرباز پیاده نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
grabby نفر پیاده نظام
constitutions نظام نامه مزاج
infantry رسته پیاده نظام
constitution نظام نامه مزاج
exchange rate system نظام نرخ ارز
gold backing system نظام پشتوانه طلا
gold backing system نظام پایه طلا
free market system نظام بازار ازاد
free economic system نظام اقتصاد ازاد
gold standard نظام پایه طلا
ironside نام سواره نظام
doughboy سرباز پیاده نظام
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
federal reserve system نظام فدرال رزرو
effective tax system نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
janizary سرباز پیاده نظام
cosmos نظام عالم وجود
light infantry پیاده نظام سبک
dragonnades بوسیله سواره نظام
extended family system نظام فامیلی گسترده
infantryman سرباز پیاده نظام
infantryman جمعی پیاده نظام
infantrymen سرباز پیاده نظام
infantrymen جمعی پیاده نظام
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
desert from military service فراری از خدمت نظام
free enterprise system نظام تجارت ازاد
conscription law قانون نظام وفیفه
selective service خدمت داوطلبانه نظام
army regulation نظام نامه ارتشی
cosmology نظام عالم وجود
cosmologies نظام عالم وجود
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
phylarch فرمانده سواره نظام
to enter the military داخل نظام شدن
clamping chuck سه نظام بست دار
voluntaryist مخالف نظام وفیفه
voting system نظام رای گیری
wage system نظام پرداخت دستمزد
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
proportional tax system نظام مالیات تناسبی
right shoulder arms فرمان ازراست نظام
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
regressive tax system نظام مالیاتی کاهنده
closed system نظام اقتصادی بسته
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
rationing system نظام سهمیه بندی
rationing system نظام جیره بندی
quota system نظام سهمیه بندی
social security system نظام تامین اجتماعی
systems approach رویکرد نظام نگر
to bear arms خدمت نظام کردن
slackers فراری ازخدمت نظام
caste system نظام طبقهای منفصل
national service خدمت نظام وظیفه
normal interval فرمان از جلو نظام
cavalry unit یکان سوار نظام
capitalist system نظام سرمایه داری
planning system نظام برنامه ریزی
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
bimetallism نظام پولی دو فلزی
monarchical هواداری نظام شاهی
slacker فراری ازخدمت نظام
merit system نظام شایستگی نگر
air infantry پیاده نظام محمول هوایی
buck دولادولا رفتن سواره نظام
bucks دولادولا رفتن سواره نظام
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
draftee احضار شده به خدمت نظام
dragoon سواره نظام راهدایت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com