English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
Other Matches
drop point نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
stick یک گروه چترباز که از یک دریا یک قسمت هواپیما به بیرون می پرند
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
air extraction پرتاب بار از هواپیما
commitment position نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
check point علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish crossover طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
ground nadir نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
departure end نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
turn in point نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
ducks and drakes پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
best angle of climb airspeed سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
first in first out صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
volley پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
air dispatcher متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
check mark علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
over freight بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
braced گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
fifo اولین صادره از اولین وارده
first strike اولین ضربت در اولین حمله
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
parachutists چترباز
paratroop چترباز
skydiver چترباز
skydivers چترباز
paratroopers چترباز
paratrooper چترباز
parachutist چترباز
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
paratroops سربازان چترباز
paratroopers سرباز چترباز
paratrooper سرباز چترباز
paratroop نیروی چترباز
paratroop یکان چترباز
paratroops گروه چترباز
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
paratrooper جمعی یکان چترباز
paratroopers جمعی یکان چترباز
drop zone منطقه فرود چترباز
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
peas شن نرم در محل فرود چترباز
door bundle بار پرتابی همراه با چترباز
fifo که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
initiatory اولین
headmost اولین
initials اولین
initial اولین
initialed اولین
initialing اولین
initialling اولین
initialled اولین
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
initials اولین قسمت
second که پس از اولین می آید
initials اولین یا در ابتدا
initial اولین امضاء
initial اولین قسمت
initials اولین امضاء
initialling اولین یا در ابتدا
initial اولین یا در ابتدا
initialled اولین قسمت
initialing اولین یا در ابتدا
initialing اولین امضاء
initialing اولین قسمت
immediate destination اولین مقصد
initialling اولین قسمت
initialled اولین یا در ابتدا
initialed اولین امضاء
seconds که پس از اولین می آید
initialed اولین قسمت
initialling اولین امضاء
seconding که پس از اولین می آید
seconded که پس از اولین می آید
initialled اولین امضاء
first generation اولین سری
initialed اولین یا در ابتدا
betimes در اولین فرصت
first strike اولین ضربه
first salvo اولین رگبار
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
first light اولین طلیعه خورشید
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
at first light در اولین روشنایی روز
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
dday اولین روزاغاز بکار
at your earliest convenience در اولین فرصت مناسب
first ionization potential پتانسیل اولین یونش
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
homes اولین رکورد داده در فایل
home اولین رکورد داده در فایل
filo اخرین صادره از اولین وارده
CERN یس که www اولین آنجا اختراع شد
for the first [last] time برای اولین [آخرین] بار
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
lifo last in first out اولین صادره از اخرین وارده
first offenders متخلف برای اولین بار
lifo اولین صادره ازاخرین وارده
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
first offender متخلف برای اولین بار
alphas اولین گونه یک محصول کامپیوتری
January اولین ماه سال مسیحی
alpha اولین گونه یک محصول کامپیوتری
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
initialled اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com