Dictiornary-Farsi | نماد فرایند از پیش تعریف شده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
predefined process symbol	نماد فرایند از پیش تعریف شده


Other Matches

predefined process	فرایند از پیش تعریف شده
predefined process symbol	علامت فرایند از پیش تعریف شده
defaulting	در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults	در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted	در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default	در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
symbolism	نماد
symbol	نماد
symbology	نماد شناسی
special symbol	نماد خاص
symbolization	نماد پردازی
symbolization	نماد اوری
symbolist	نماد ساز
special symbol	نماد ویژه
logic symbol	نماد منطقی
mnemonic symbol	نماد حفظی
notate	نماد کردن
ikons	نماد تصویری
icons	نماد تصویری
icon	نماد تصویری
phallic symbol	نماد قضیب
distinguished symbol	نماد متمایز
metasymbol	فوق نماد
asymbolia	نماد پریشی
authority symbol	نماد قدرت
terminal symbol	نماد پایانی
tracking symbol	نماد پیگردی
phallus	نماد قضیب
phalluses	نماد قضیب
status symbols	نماد منزلت
status symbol	نماد منزلت
variable symbol	نماد متغییر
notation	نماد سازی
abstract symbol	نماد بی مسما
crutch	نماد عصا
notations	نماد سازی
universal symbol	نماد همگانی
curved design	نماد گردان
division sign	نماد تقسیم
mother figure	مادر- نماد
mother figures	مادر- نماد
father figure	پدر- نماد
father figures	پدر- نماد
father imago	پدر- نماد
phalli	نماد قضیب
crowned design	نماد تاج دار
punctuation symbol	نماد نقطه گذاری
terminating symbol	نماد پایان بخش
flowchart symbol	نماد نمودار گردشی
symbol digit test	ازمون نماد- رقم
flowchapt symbol	نماد روند نما
nonterminal symbol	نماد غیر پایانی
kahn's test of symbol arrangement	ازمون نماد ارایی کان
differential	نماد متغیر انتگرال گیری [ریاضی]
simurg	سیمرغ [نماد سمبلی مرغ آتش]
Liberty	[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
lins donawitz process	فرایند ال دی
processes	فرایند
process	فرایند
cladding process	فرایند پوشش
fusion process	فرایند ذوب
converting process	فرایند بیرنه
cyclic process	فرایند چرخهای
gosseneck process	فرایند دوخمی
historical process	فرایند تاریخی
hot dipping process	فرایند اندودکاری
direct process	فرایند مستقیم
iterative process	فرایند تکراری
continuous process	فرایند پیوسته
associative process	فرایند تجمعی
decision process	فرایند تصمیم
duplexing process	فرایند دوپلکس
annealing process	فرایند تابکاری
batch process	فرایند پیمانهای
acid process	فرایند اسیدی
dissipative process	فرایند اتلافی
cleaning process	فرایند شستشو
bench scale process	فرایند کارگاهی
bessemer process	فرایند بسمر
fixation process	فرایند تثبیت
discriminal process	فرایند افتراقی
budget process	فرایند بودجه
adiabatic process	فرایند بی دررو
interative process	فرایند تکراری
selective process	فرایند گزینشی
sequential process	فرایند ترتیبی
nuclear reaction	فرایند هستهای
output process	فرایند خروجی
oxidizing process	فرایند اکسیداسیون
isentropic process	فرایند هم انتروپی
salpeter process	فرایند سالپیتر
roll piercing process	فرایند نوردمایل
production process	فرایند تولید
refining process	فرایند پالایش
process control	بررسی فرایند
mond process	فرایند موند
ziegler process	فرایند زیگلر
unionmelt process	فرایند الیرا
manufacture process	فرایند ساخت
manufacturing process	فرایند ساخت
stochastic process	فرایند اتفاقی
steelmaking process	فرایند فولادسازی
process conversion	تبدیل فرایند
markov process	فرایند مارکف
process control	کنترل فرایند
solidifying process	فرایند انجماد
mental process	فرایند ذهنی
procedure	رویه طریقه فرایند
direct absorption process	فرایند جذب مستقیم
pultrusion process	فرایند کشش رانی
basic bessemer process	فرایند مقدماتی بسمر
tunneling process	فرایند تونل زنی
starting procese	فرایند راه اندازی
spark cutting process	فرایند برشکاری شعلهای
air refining process	فرایند تصفیه با هوا
scrubbing process	فرایند شستشو و تصفیه
remelting process	فرایند ذوب مجدد
deceleration	فرایند برگشت پذیر
refinery process	فرایند کوره پالایش
process control computer	کامپیوتر کنترل فرایند
fortran translation process	فرایند ترجمه فرترن
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
extrusion process	فرایند چکش کاری
oxygen steelmaking process	فرایند فولادسازی اکسیژنی
ecological process	فرایند بوم شناختی
electro erosion process	فرایند فرسایش الکتریکی
electro spark process	فرایند قوس الکتریکی
electrolytic oxidation process	فرایند اکسیداسیون الکترولیتی
master file maintenance	فرایند بروز دراوردن
irreversible process	فرایند برگشت ناپذیر
process of industrialization	فرایند صنعتی شدن
lost wax process	فرایند مدلهای مومی
metal spraying process	فرایند پاشش فلز
lead chamber process	فرایند اتاق سربی
primary process thinking	اندیشیدن در فرایند نخستین
low voltage operation	فرایند کار فشار ضعیف
addressing	فرایند دستیابی به یک محل در حافظه
acetate rayon process	فرایند تهیه الیاف استاتی
reciprocating rolling process	فرایند نوردکاری رفت و امدی
edge	فرایند یا مداری که با تغییر سطح
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
croning molding process	فرایند قالب گیری کرونینگ
edges	فرایند یا مداری که با تغییر سطح
shell molding process	فرایند قالب گیری پوستهای
die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
pig iron ore process	فرایند سنگ اهن خام
pig iron scrap process	فرایند قراضه اهن خام
comkplimentarily	با تعریف
extolment	تعریف
definiens	تعریف
cell definition	تعریف سل
circumscription	تعریف
complimented	تعریف
complimenting	تعریف
portrayals	تعریف
portrayal	تعریف
compliment	تعریف
descriptions	تعریف
description	تعریف
definition	تعریف
compliments	تعریف
qualities	تعریف
explanations	تعریف
explanation	تعریف
definitions	تعریف
quality	تعریف
recoveries	برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
minimax	روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
backspace tape	فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
data chaining	فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
recovery	برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
to crack up	تعریف کردن
glorify	تعریف کردن
glorifying	تعریف کردن
macro definition	تعریف ماکرو
traduce	تعریف کردن
extoller	تعریف کننده
recitations	تعریف موضوع
recitation	تعریف موضوع
macro difinition	درشت تعریف
extoll	تعریف کننده
field definition	تعریف فیلد
undefined	تعریف نشده
emblazon	تعریف کردن
the d. article	حرف تعریف
macro definition	درشت تعریف
definition of a problem	تعریف یک برنامهThe
define	تعریف کردن
job definition	تعریف برنامه
compliments	تعریف کردن از
defined	تعریف کردن
traduced	تعریف کردن
defines	تعریف کردن
complimenting	تعریف کردن از
self aggrandizement	تعریف از خود
complimented	تعریف کردن از
honorable	شایان تعریف