English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
Other Matches
immunity به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
cyphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
one must نمیتوان گفت
it is hard to say نمیتوان گفت
there is no mistaking نمیتوان اشتباه کرد
nemo tenetur ad impossible هیچ کس را نمیتوان به انجام کار
it is hard to say به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
we cannot undo the past چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
life is not worth an hour's p ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
it is not d. نمیتوان ازان صرف نظر کرد
snow under <idiom> قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
drop dead halt توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
nemo de domo sua extrahi debet هیچ کس را نمیتوان به زوراز خانه اش خارج کرد
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
there is no p of doing it کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
short run زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
to go up بالارفتن
to shoot up بالارفتن
lifted بالارفتن
to look up بالارفتن
to come up بالارفتن
ascends بالارفتن
mounts :بالارفتن
lifts بالارفتن
lifting بالارفتن
rise بالارفتن
rises بالارفتن
mount :بالارفتن
to go up one pair of stairs بالارفتن
boosting بالارفتن
boosts بالارفتن
lift بالارفتن
boost بالارفتن
climb بالارفتن
climbed بالارفتن
ascend بالارفتن
ascended بالارفتن
climbs بالارفتن
climbing بالارفتن
boosted بالارفتن
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
nescience اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
clamber بسختی بالارفتن
to shoot out بالاجستن بالارفتن
up برخاستن بالارفتن
escalated بالارفتن یا بردن
escalate بالارفتن یا بردن
upping برخاستن بالارفتن
escalates بالارفتن یا بردن
escalating بالارفتن یا بردن
to shin up a tree از درختی بالارفتن
to scale awall بالارفتن ازدیوار
clambering بسختی بالارفتن
upped برخاستن بالارفتن
clambers بسختی بالارفتن
he climbed up the mountain ازکوه بالارفتن
clambered بسختی بالارفتن
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
scrambling بادست وپا بالارفتن
clambered بادست وپا بالارفتن
clambers بادست وپا بالارفتن
clamber بادست وپا بالارفتن
scrambles بادست وپا بالارفتن
scrambled بادست وپا بالارفتن
to run up زود رشدکردن بالارفتن
scramble بادست وپا بالارفتن
clambering بادست وپا بالارفتن
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
zoom وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
scaling ladder نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
zoomed وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zooms وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
makable <adj.> ممکن
executable <adj.> ممکن
workable <adj.> ممکن
conceivable ممکن
contrivable <adj.> ممکن
feasible ممکن
posse ممکن
posses ممکن
possible ممکن
practicable <adj.> ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
doable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
thinkable ممکن
feasible <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
warning توجه به خط ر ممکن
perchance ممکن است
interactive را ممکن میکند
probable error خطای ممکن
ternary با سه حالت ممکن
mayhap ممکن است
unfeasible <adj.> غیر ممکن
to be posible ممکن بودن
possibility چیز ممکن شق
possibilities چیز ممکن شق
possible capacity گنجایش ممکن
multilevel با مقادیر ممکن
inexecutable <adj.> غیر ممکن
impossible غیر ممکن
available ممکن الحصول
impracticable <adj.> غیر ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
warnings توجه به خط ر ممکن
perhaps ممکن است
probable error خطای ممکن [ریاضی]
pron to با حداکثر سرعت ممکن
may ممکن است میتوان
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
feasible solutions راه حلهای ممکن
an impossible act کار غیر ممکن
legs مسیر ممکن در یک تابع
leg مسیر ممکن در یک تابع
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
as much as possible هر قدر ممکن است
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
i may go ممکن است بروم
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
perhaps you have seen it ممکن است انرادیده باشید
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
he may come late ممکن است دیر بیاید
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Can you help me with my luggage? ممکن است بارم را حمل کنید؟
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
bifurcation سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingencies چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
May I have a blanket? ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
meshing هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
meshes هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
mesh هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
May I have an iron? ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have an ashtray? ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
i speak under correction انچه می گویم ممکن است درست نباشد
Can you help me with my luggage? ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
optimize کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
She has everything a woman can wish for. اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
Will you tell me when to get off? ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
May I change this? آیا ممکن است این را عوض کنم؟
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
May I have a word with you? ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
May I have a bath towel? ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Would you mind filling in this registration form? آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
Can you serve me immediately? آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
May I have some soap? ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
branchpoint نقط های در برنامه که در آن ممکن است جهش رخ دهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com