English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
Other Matches
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition lot نوبه مهمات
lot نوبه مهمات
lot number شماره نوبه مهمات
inventory lot نوبه انبار
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
ammunition depot انبار مهمات
magazines انبار مهمات
ammunition dump انبار مهمات
magazine انبار مهمات
shell room انبار مهمات ناو
arsenal انبار مهمات جنگی
arsenals انبار مهمات جنگی
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
magazine flooding system سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
stockage ذخیره انبار
stock piling ذخیره کردن در انبار
stockage objective هدف ذخیره انبار
stock level سطح ذخیره انبار
stock control کنترل ذخیره انبار
safety stock موجودی ذخیره انبار
filler point نقطه تکمیل ذخیره انبار
authorized stockage list لیست ذخیره انبار مجاز
storage ذخیره سازی انبار کالا
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
paludism تب نوبه
malaria نوبه
ague تب نوبه
agoo تب نوبه
marsh malaria نوبه
intermittent fever تب نوبه
lot نوبه
dumb ague نوبه دزده
small lot نوبه کم تعداد
impaludism نوبه مردابی
paludous نوبه نشان
eucalyptuses درخت تب نوبه
malarious نوبه خیز
algor سرمای نوبه
eucalyptus درخت تب نوبه
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
double quartan fever نوبه ربع معکوس
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volumes کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
storage حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
highs تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highest تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mail box فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailbox فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailboxes فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
reservoir سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoirs سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
macbinary سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
ordnace مهمات
munitions مهمات
munition مهمات
ammunition مهمات
ammo مهمات
ordnance مهمات
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
explosive ordnance مهمات منفجره
caves زاغه مهمات
artillery ammunition مهمات توپخانه
bunker زاغه مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
practice ammunition مهمات مشقی
bunkers زاغه مهمات
live مهمات جنگی
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
tracers مهمات رسام
cave زاغه مهمات
ammunition pit چاله مهمات
ammunition trains بنه مهمات
separate loading مهمات مجزا
inert مهمات مشقی
ammunition pit زاغه مهمات
caisson واگون مهمات
service ammunition مهمات جنگی
service ammunition مهمات رزمی
piggy back کیسه مهمات
separate ammunition مهمات مجزا
lived مهمات جنگی
armed ammunition مهمات مسلح
caisson صندوق مهمات
drill ammunition مهمات مشقی
tracer مهمات رسام
ball ammunition مهمات مانوری
ammunition carrier مهمات بیار
blank ammunition مهمات مانوری
ammunition handler متصدی مهمات
igloo space زاغههای مهمات
ammunition carrier خودرو مهمات کش
chemical ammunition مهمات شیمیایی
munitioneer مهمات ساز
ammunition chest جعبه مهمات
blank ammunition مهمات مشقی
ammunition condition وضعیت مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات
munitions of war مهمات جنگی
live ammunition مهمات جنگی
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition barricade بستههای مهمات
load بارگیری مهمات
cook off گل کردن مهمات
ammo zero مهمات تمام
inert ammunition مهمات مشقی
inert ammunition مهمات بی اثر
loads بارگیری مهمات
fixed ammunition مهمات ثابت
RLL encoding روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
downloadable نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
type load نوع مهمات هواپیما
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
rack قفسه مهمات و وسایل
destruction area منطقه تخریب مهمات
wracks قفسه مهمات و وسایل
ammunition depot محل نگهداری مهمات
wracked قفسه مهمات و وسایل
racks قفسه مهمات و وسایل
armement مهمات کشتی جنگی
paracaisson گاری مهمات کش دستی
racked قفسه مهمات و وسایل
armed ammunition مهمات اماده انفجار
prescribed load بار مهمات مجاز
ammunition day of supply روز اماد مهمات
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
type load نوع بار مهمات
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
ammunition depot محل تدارک مهمات
loading بارگیری مهمات درهواپیما
ammo plus مهمات بیش از نصف
igloo space زاغه بتونی مهمات
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
magazine space محوطه زاغه مهمات
ammunition modification بهتر سازی مهمات
ordnance مهمات ساز وبرگ
ammo minus مهمات کمتر از نصف
semifixed مهمات نیمه ثابت
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
gun room مخزن مهمات درکشتی
ammunition point نقطه اماد مهمات
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
color codig علامت گذاری کردن مهمات
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
swaps فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com